responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 400

تا چهل روز بخدمت‌گارى ايشان قيام مينمود تا آنكه مريم از علت نفاس پاكشد و بعد از آن مريم عيسى را برداشته هر سه از غار بيرون آمدند و عيسى با مادر تكلم آغاز كرد كه‌

يا اماه ابشرى فانى عبد اللَّه و مسيحه‌

اى مادر تو را بشارت باد كه من بنده خدا و مسيح اويم و چون بر اهل خود در آمد ايشان آن حال را از او ديدند بگريه در آمدند و گفتند اى مريم ما از خانواده‌ايم كه هرگز از ما مثل اين عمل صادر نشده اين امرى عجيب و غريبست كه از تو بظهور رسيد فَأَشارَتْ إِلَيْهِ‌ پس مريم اشارت كرد بعيسى (ع) كه با او سخن گوئيد و جواب از او شنويد كه من نذر روزه صمت دارم پس از او شهادت طلبيد بر پاك دامنى من ايشان از اين معنى تعجب كردند قالُوا گفتند باو كَيْفَ نُكَلِّمُ‌ چگونه سخن گوئيم‌ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ با آنكه در گهواره است يعنى در دامن تو كه مشابه گهواره است يا در خور گهواره‌ صَبِيًّا در حالتى كه كودكى است كه فهم خطاب نميكند و قدرت بر جواب ندارد بدانكه كان در اين مقام زايد است و ظرف صله من موصول و صبيا حال از ضمير مستكن در او و ميتواند بود كه تامه باشد و دائمه كقوله و كان اللَّه عليما حكيما و يا بمعنى صاد و در كشاف آورده كه كان براى ايقاع مضمون جمله است در زمان ماضى مبهم كه صلاحيت زمان قريب و بعيد هر دو دارد و اما در اينمقام مخصوص كه بزمان قريب و معنى كلام دالست بر آن و اين كلام مسوق است براى تعجب و ميتواند بود كه تكلم حكايت باشد از حال ماضيه يعنى چگونه معهود بوده قبل از عيسى كه مردمان سخن كرده باشند با صبيانى كه در مهدند تا ما سخن كنيم باو

آورده‌اند كه چون مريم گفت كه جواب را از اين كودك بشنويد غضب ايشان زياده گشت و گفتند باو كه باين عمل قبيح و فعل شنيع كه از تو صادر شده اكتفاء نميكنى و مع ذلك با ما استهزا و سخريه ميكنى و مى‌گويى كه طفل يك روزه جواب شما بدهد پس در صدد آن شدند كه او را رجم نمايند كه ناگاه عيسى بفرمان حقتعالى دهن از پستان برداشته رو بايشان كرد و بر جانب چپ خود تكيه كرده بسبابه خود اشاره بخود فرموده بزبان فصيح و بيان مليح‌ قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ‌ گفت بدرستى كه من بنده خدايم تقديم اقرار عبوديت جهت بطلان قول آن كسانيست كه دعوى ربوبيت او كردند چه علم الهى تعلق گرفته بود بتقول غلات در او و دعوى الوهيت او كردن پس بجهت اين حق سبحانه اول او را ناطق ساخت بر اقرار بعبوديت و همچنين امير المؤمنين (ع) چون دانست كه جماعت غلات در حق او گويند آنچه در باره عيسى (ع) گفتند هميشه فرموده‌

انا عبد اللَّه و اخو رسول اللَّه‌

و در نگين مبارك كنده كه سبحان من فخرى بانى له عبد پاكست آن خدايى كه فخر و نازش من آنست كه بنده اويم و اين كلام او رد قول دو گروه است غالى مفرط و ناصب زيرا كه انا عبد اللَّه و سبحان من فخرى‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 400
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست