responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 391

موى بر آمده نزد مريم آمد و تمثل او بصورت انسان جهت آن بود كه تا مريم بكلام او مستانس شود و از او متنفر نگردد و اگر بر صورت ملكيه ميبود از او تنفر مينمود و بر استماع كلام او قدرت نميداشت و تمثل او باين صورت جميله فايقه وضيه بجهت ابتلاى مريم بود بآن و سير عفت او دال بر عفاف و ورع او است كه از صورتى چنين بخدا متعوذ شده‌ قالَتْ‌ گفت مريم‌ إِنِّي أَعُوذُ بدرستى كه من پناه ميگيرم‌ بِالرَّحْمنِ‌ بخداى بسيار بخشش و معتصم باو ميشوم‌ مِنْكَ‌ از شر تو پس از نزد من بيرون رو إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا اگر هستى تو پرهيزكار مراد مريم از گفتار ان كنت تقيا ترهيب و تخويف وى بود زيرا كه تعوذ برحمن از تقى موجب ارتداع او ميشود از چيزى كه سبب سخط الهى باشد بخلاف شقى و نظير اينست كه بكسى گويند (ان كنت مؤمنا فلا تظلمنى) پس حقيقت معنى آنست كه اگر تو بصفت تقوى و ورع آراسته و بسمت خشيت پيراسته و از استعاذه انديشه ميكنى متعظ و متذكر شو و از نزد من دور شو و گرد من مگرد و امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه فرموده‌اند كه‌

علمت ان التقى ينهى التقى عن المعصية

يعنى دانسته‌ام كه پرهيزكارى نهى پرهيزكار ميكند از معصيت و نزد بعضى ان حرف نفى است و معنى اينكه نيستى تو پرهيزكار كه باستحلال نظر بسوى من ميكنى و با من اراده خلوت دارى و گويند آن بر شرطيت خود باقيست و مراد از آن غايت مبالغه است در عفاف يعنى اگر متقى و متورعى من از تو پرهيز ميكنم و پناه بحق ميبرم چه جاى آنكه چنين نباشى و نيز گفته‌اند كه تقى نام شريرى و فاسقى بود در آن زمان كه متعرض نسوان ميشد و بر عكس او را اين نام نهاده بودند و مريم قصه او را استماع كرده بود و گمان برد كه مگر او است و از او پناه برد بحق سبحانه جبرئيل چون اضطراب او را مشاهده كرد قالَ‌ گفت‌ إِنَّما أَنَا جز اين نيست كه من‌ رَسُولُ رَبِّكِ‌ فرستاده آفريدگار توام يعنى خداوندى كه تو خود را بدو پناه ميگيرى مرا بتو فرستاده است‌ لِأَهَبَ لَكِ‌ تا ببخشم تو را يعنى تا سبب و واسطه شوم در آن كه او سبحانه ببخشد بتو غُلاماً زَكِيًّا پسرى پاكيزه از ادناس شرك و معصيت و پرهيزكار و پارسا و يا نمو كننده و ترقى نماينده در افعال خير و ابن عباس فرموده كه مراد بزكى نبى است يعنى پسرى كه پيغمبر خدا باشد و بنا بر اينمعنى تسميه نبى بزكى از قبيل تسميه ملزوم است باسم لازم‌

چون مريم اينكلام را استماع كرد قالَتْ‌ گفت مريم مر او را از روى تعجب كه‌ أَنَّى يَكُونُ‌ چگونه بود لِي غُلامٌ‌ مرا پسرى‌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ و حال آنكه نسوده است مرا آدمى مس عبارتست از نكاح حلال زيرا كه مس در عرف‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 391
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست