responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 385

كرد كه‌ وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى‌ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا و فرمود

يجوز ان يعطى الحكم ابن اربعين سنة و يجوز ان يعطيه الصبى‌

جايز است كه حقتعالى اعطا كند حكمت را كه نبوتست بكسى كه چهل ساله باشد و جايز است كه آن را كرامت فرمايد بكسى كه كودك باشد ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ از ابن عباس روايتست كه (من اوتى القران قبل الاحتلام فقد اوتى الحكم صبيا) هر كه پيش از احتلام موفق شود بدانستن قرآن پس بتحقيق كه در حين كودكى حكمت و علم را باو داده‌اند از ضحاك منقولست كه يحيى در وقت سه سالگى كودكان محله روزى بدر خانه زكريا رفتند و او را آواز دادند كه اى يحيى از خانه بيرون آى تا بازى كنيم هم از درون خانه آواز داد كه‌

ما للعب خلقنا

يعنى ما براى بازى آفريده نشده‌ايم و اين روايت از ابى الحسن على الرضا (ع) نيز ماثور است در اينسخن پندى عظيم است مر بيخبران بازيچه غفلت را كه عمر عزيز ببازيچه لهو و لعب مى گذرانند و بدام فريب‌ إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ مقيدند القصه حق سبحانه ميفرمايد كه ما داديم به يحيى حكمت و فهم تورية در حين كودكى‌ وَ حَناناً و رحمتى و عطوفتى را مِنْ لَدُنَّا از نزد خود يا تحنن او بر عباد و رقت قلب بر ايشان تا بجهت آن ايشان را بطاعت خدا خواند و از معصيت دور گرداند يا محبت و دوستى از ما باو يا كمال تحنن و تعطف ما باو چه تحنن حق سبحانه باو بر وجهى بود كه اگر او گفتى يا رب حقتعالى لبيك در جواب او دادى قول اول منقولست از ابن عباس و قتاده و حسن و ثانى از جبائى و ثالث از عكرمه و رابع مروى از امام محمد باقر (ع) و مجاهد نيز بر اينست و گويند مراد رقت قلب و خوف و خشيتست و چون حنانة و رحمت در اصل لغت بمعنى رقت قلبست و دلسوزى و منه حنين الناقة كه آن آواز ناقه است كه بجهت اشتياق او بولد از او صادر شود پس اطلاق حنان و رحيم بر خدا بر طريق استعاره باشد و تنكير حنانا بجهة تفخيم آنست و همچنين است قوله‌ وَ زَكاةً و داديم او را طهارت و عمل پاكيزه يعنى لطف الهى شامل حال او شده از زمان صغر تا زمان انقضاء اجل پاكيزه بود از جميع خبائث و معايب مراد آنست كه وى در پاكيزگى مهتدى بود بهدايت او سبحانه آنكه زكاة و طهارت او از فعل خدا بود و گويند مراد پاكيزگى است مر كسى را كه قبول دين او كند يا مراد اخلاص او است يعنى طاعتى بر وجه خلوص و يا صدقه بر پدر و مادر خودش يعنى او را بر ايشان تصدق نمودم يا تزكيه او باشتهار حسن ثنا و ستايش برو هم چنان كه شهود كه بشهادت مزكى البته معرى‌اند از تهمت اول قول قتاده و ضحاك و ابن جريح است و دوم از حسن و سوم از ابن عباس و چهارم از كلبى و پنجم از جبائى گويند مراد بزكاة بركتست يعنى داديم او را بركت و زيادتى علم و عمل‌ وَ كانَ تَقِيًّا و بود ترسنده پرهيزكار از جميع منهيات و مخلص و مطيع او سبحانه در جميع حالات تا آنكه هرگز هيچ خطيئه‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 385
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست