responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 383

عدم وجود دادم پس قادر خواهم بود بر ايجاد فرزند از دو پير چه ازاله عقر زوجه تو و آنچه مانع قبول ولد باشد ايسر است از ابتداى انشا ظاهر اين آيه دليل است بر آنكه معدوم لا شي‌ء است بخلاف معتزله و ميتواند بود كه مراد از لم تك شيئا شى‌ء غير معتد به باشد كقولك عجبت من لا شي‌ء حكم ابن عيينة از ابى جعفر صلوات اللَّه عليه روايت كرده كه‌

انما ولد يحيى بعد البشارة له من اللَّه بخمس سنين‌

يعنى يحيى بعد از اين بشارت بپنج سال متولد شد

القصه زكريا از اين بشارت مسرور شد اما ندانست كه عنقريب وجود خواهد گرفت يا مدتى ديگر بظهور خواهد رسيد و بجهت اين‌ قالَ‌ گفت‌ رَبِّ اجْعَلْ لِي‌ اى پروردگار من نگردان براى من يعنى بنماى مرا آيَةً علامتى كه بدان قرب وقوع اين واقعه معلوم گردد و بآن استدلال كنم بر رسيدن زمان وجود ولد قالَ‌ گفت خداى تعالى مر زكريا را بواسطه ملكى كه‌ آيَتُكَ‌ نشانه تو بر اين‌ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ‌ آنست كه سخن نتوانى گفت با مردمان‌ ثَلاثَ لَيالٍ‌ سه شب و روز سَوِيًّا در حالتى كه پى در پى باشد يعنى سه شبانه روز تمام و بهم پيوسته اينجا ثلث ليال گفت و در سوره آل عمران ثلاثة ايام تا معلوم شود كه زكريا سه شبانه روز سخن نتوانست گفت و نزد معظم مفسران مراد به سوى صحيح و سليمست يعنى قادر نباشى بر تكلم در حالتى كه سوى الخلق و تن درست باشى نه آنكه عدم قدرت تو بر تكلم بجهت علتى باشد و مؤيد قول اخير است اينكه از ابن عباس مرويست كه سه روز زبان او گرفته شد بدون مرضى و از قتاده و سدى نيز روايتست كه زكريا بعد از اين بشارت و بيان علامت وقتى قرائت زبور ميكرد و بتسبيح و تهليل مشغول بود كه ناگاه بيكبار زبان او بسته شد بدون ترس و خرس و اصلا نتوانست كه سخن كند و گويند كه زبان او در دهن بزرگ شد بر وجهى كه تحريك را مجال نبود و مردمان بنا بر عادت خود بر در مسجد منتظر بودند كه تا زكريا بيرون آيد و در مسجد بگشايد تا با وى نماز كنند فَخَرَجَ‌ پس بيرون آمد عَلى‌ قَوْمِهِ‌ بر گروه خود صباح آن روز كه در شب زن او حامله شده بود مِنَ الْمِحْرابِ‌ از مصلاى خود تسميه مصلى بمحراب بجهت آنست كه كسى كه متوجه است بآن در نماز مانند كسيست كه محارب شيطان باشد در نماز خود و آن در اصل لغت مجلس اشرافست كه بمكانت و رتبه محارب و مدافع غير ايشانست از نشستن در آن آورده‌اند كه چون زكريا نزد قوم خود آمد ايشان بر عدم قدرت او بر تكلم علم پيدا كردند و بدانستند كه اثر اجابت دعاى وى بفعل آمده مسرور و خوشحال گشتند فَأَوْحى‌ إِلَيْهِمْ‌ پس اشاره كرد زكريا بايشان بدست خود و بروايت مجاهد از ابن عباس بر زمين نوشت‌ أَنْ سَبِّحُوا آن را كه نماز گذاريد يا تسبيح گوئيد خداوند خود

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 383
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست