نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 208
و از كسى نميترسد هَلْ
يَسْتَوُونَ آيا
برابرند يعنى مساوى نيستند بندگان بىاختيار و تصرف در اموال با خواجگان صاحب
اقتدار و خداوند مال و منال پس چون مملوك عاجز با مالك قادر متصرف برابر نيست پس
بتان كه عجز مخلوقاتاند شريك قادر على الاطلاق چگونه توانند بود و در انوار گفته
كه حقتعالى تمثيل فرموده آن چيزى را كه كفار بوى شريك ميگردانند از اصنام بمملوك
عاجز از تصرف و ذات خود را تمثيل كرده بچيزى كه او سبحانه او را مالك اموال كثيره
گردانيده باشد و او تصرف كند در آن و انفاق نمايد بهر وجه كه خواهد و احتجاج
فرموده بامتناع اشراك و تسويه ميان بنده عاجز و حر قادر با وجود تشارك در جنسية و
مخلوقيت بر امتناع تسويه ميان اصنامى كه اعجز مخلوقند و ميان خداوندى كه غنى مطلق
و قادر على الاطلاقست صاحب كشف المحجوب آورده كه روزى بمجلس شيخ ابو العباس شفائى
در آمدم وى را ديدم كه اين آيه ميخواند و ميگريست و نعره ميزد من پنداشتم كه از
دنيا بخواهد رفت گفتم اى شيخ اين چه حالتست فرمود كه يازده سال ميگذرد كه تا ورد
من اينجا رسيده و از اينجا نمىتوانم گذشت آرى حدوث بقدم نتواند رسيد و ممكن از
كنه واجب خبر نتواند داد و گفتهاند كه اين ضرب المثل است براى مؤمن موافق و كافر
مخذول و مراد از مؤمن امير المؤمنين (ع) است و از كافر ابو جهل و بدانكه تقييد عبد
بمملوك بجهة تميز آنست از حر زيرا كه حر نيز بنده خدا است و سلب قدرت براى تميز
است از مكاتب يا ماذون و او را قسيم مالك متصرف گردانيدن دلالت است بر آنكه مملوك
مالك هيچ چيز نميتواند شد و اظهر آنست كه من موصوفه باشد نه موصوله تا مطابق عبدا
باشد و جمع ضمير در يستوون بجهت آنست كه مراد بعبد و من موصوف جنس است و معنى
اينست كه هل يستوون الاحرار و العبيد
الْحَمْدُ لِلَّهِ
همه ستايش و ثنا مر خداى را است كه مولى تمام نعمتها است پس هيچكس مستحق حمد نيست
مگر او چه جاى آنكه مستحق عبادت باشد يا شكر و سپاس مر خداى را كه ما را بادله
توحيد ارشاد فرموده بَلْ
أَكْثَرُهُمْ بلكه
بيشتر مردمان يعنى همه مشركان لا
يَعْلَمُونَ
نميدانند و بجهت جهالة و نادانى اضافه نعم بغير او ميكنند و بواسطه آن غير او
سبحانه را ميپرستند پس مثلى ديگر ايراد ميكند كه وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا و بيان كرد خدا مثلى كه آن اينست رَجُلَيْنِ
دو مرد كه أَحَدُهُما أَبْكَمُ يكى از ايشان گنگست و نميفهمد و
فهمانيده نميشود و بىشبهه گنگ مادرزاد كه نشنود و نگويد لا يَقْدِرُ
قدرت ندارد عَلى شَيْءٍ بر فهم هيچ چيز از صنايع و
تدابير بجهة نقصان عقل وَ هُوَ كَلٌ و با اين همه ثقيل و گرانست عَلى مَوْلاهُ
بر كسى كه
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله جلد : 5 صفحه : 208