responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 108

وجود و وحدانيت او و يا بكلام او كه قويترين معجزات است و در فصول از ابن عيينه نقل ميكند كه مراد از ذكر حضرت رسالت است (ص) كه دلهاى مؤمنان بدو آرام دارد گوييا در تسبيحات او يكى از نامهاى آن حضرت ذكر است يا صفت باشد بمصدر چون زيد عدل پس مراد از ذكر ذاكر است‌ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ‌ بدانيد كه بذكر خداى‌ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‌ آرام مى‌گيرد دلهاى مؤمنان‌ الَّذِينَ آمَنُوا آنان كه گرويده‌اند وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌ و كردند عملهاى شايسته‌ طُوبى‌ لَهُمْ‌ زندگانى خوش است ايشان را وَ حُسْنُ مَآبٍ‌ و نيكويى بازگشت باسانيد صحيحه ثابت شده كه طوبى درختى است در بهشت عدن كه بيخ آن در منزل حضرت پيغمبر (ص) است و در هيچ غرفه و قصرى نيست كه شاخى از آن نبود و هيچ شكوفه و ميوه نباشد مگر كه بر آن بود و چشمه سلسبيل و كافور از زير آن منفجر است و سعيد بن جبير از عبد اللَّه عباس روايت كرده طوبى نام بهشت است بلغة حبشه و ابو سعيد خدرى روايت كرده كه مردى از رسول (ص) پرسيد كه طوبى چيست فرمود نام درختى است در بهشت سايه او صد سال راه باشد جامهاى اهل بهشت از شكوفه‌هاى آن بيرون آيد از مقاتل نقلست كه هر برگى از آن خلايق را سايه افكند و فرشته برو موكلست كه خداى را تسبيح مى‌كند بانواع لغت وهب بن منبه گفته كه در بهشت درختى است كه آن را طوبى گويند اگر سوار نيك رو صد سال در سايه وى رود از آن در نگذرد و زمينش از ياقوتست و گل او از مشك از اصل آن جوى شير و مى و انگبين برمى‌آيد و آن موضع اهل بهشت است ايشان در مجلس خود نشسته باشند كه فرشتگان با ايشان آيند يا بتحيتهاى از نور باز مامهاى زر بر پشت‌هاى ايشان زينها باشد كه الواح آن از ياقوت بود و روى آن از زر و جامهاى آن از سندس و استبرق و آن ناقه‌ها را فرو خوابانند و گويند حقتعالى ما را بزيارت شما فرستاده است تا بر شما سلام كنيم بعد از آن آنها را بر آن ناقه‌ها نشانند و آنها بر پهلوى ايشان روند و با يكديگر راز گويند تا بمقر عز خود رسند و گويند

اللهم انت السلام و منك السلام و حق لك الجلال و الاكرام‌

حقتعالى فرمايد

انا السلام و عليكم رحمتى و محبتى‌

مرحبا و طوبى بندگانى را كه در غيبت از من بترسيدند و طاعة من داشتند گويند بار خدايا ما ترا پرستيديم اما چنانچه حق پرستيدن و تعظيم تو بود عاجز بوديم بار خدايا دستورى باشد كه تو را سجده كنيم حقتعالى فرمايد اين سراى رنج و تعب نيست بلكه سراى ملك و نعيم است من قلم تكليف از شما برداشتم هر چه خواهيد از من بخواهيد تا من جميع آرزوهاى شما را بشما كرامت كنم ايشان عرض آرزوهاى خود كنند حقتعالى بفرشتگان گويد كه ببندگان من دهيد آنچه در و هم و خاطر ايشان نگذشته باشد و بدل ايشان خطور نكرده باشد و از جمله آنچه بايشان دهند اسبانى از نور باشند

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 5  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست