نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 824
8/ 4 خواستههاى امام زين العابدين عليه السلام از يزيد
669.
الملهوف: يزيد به على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام گفت: سه
خواستهاى را كه وعده برآورده كردنشان را به تو داده بودم، بر شمار.
على
بن الحسين عليه السلام به او فرمود: «نخست، آن كه صورت سَرور و مولايم حسين عليه
السلام را به من بنمايى تا از آن، توشه بر گيرم و به آن بنگرم و با آن، وداع كنم.
دوم،
آن كه آنچه را از ما گرفته شده است، به ما باز گردانى.
سوم،
آن كه اگر تصميم به كُشتن من گرفتهاى، كسى را با اين زنان، همراه كن تا آنها را
به حرم جدّشان [مدينه] باز گردانَد».
يزيد
گفت: امّا صورت پدرت، ديگر هيچ گاه آن را نخواهى ديد؛ و امّا كُشتنت، من، از تو
گذشتم؛ و امّا زنان را كسى جز تو به مدينه باز نمىگردانَد و هر چه را هم از شما
گرفتهاند، چندين برابر قيمتش را به شما باز مىگردانم.
على
بن الحسين عليه السلام فرمود: «ما دارايىِ تو را نمىخواهيم و دارايىات فراوان
باد [و ارزانى خودت]! من، تنها آنچه را از ما گرفته شده، خواستم؛ زيرا در آن، دوك
پشمريسىِ فاطمه، دختر محمّد صلى اللَّه عليه و آله و نيز مَقنعه و گردنبند و
پيراهن اوست.
يزيد،
فرمان داد آنها را باز گردانند و دويست دينار هم بر آن افزود. زينالعابدين عليه
السلام آن [دينارها] را گرفت و ميان فقيران و بينوايان، قسمت كرد.
آن
گاه يزيد، فرمان داد اسيران و دستگيرشدگان [خاندان] فاطمه عليها السلام را به
وطنشان، شهر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، باز گردانند.[1]