نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 794
اين، از بزرگىِ ارزش تو نزد اوست؟! پس، آن گاه كه ديدى دنيا به كام
توست و كارها به خواست تو مىچرخد و امور، مرتّباند و فرمانراويى و حكومتى كه از
آنِ ماست، به تو رسيده است، به دَماغت باد انداختى و از سرِ شادى و سَرمستى، سر به
اين سو و آن سو چرخاندى؟!
اندكى
بِايست و مهلت بده! آيا سخن خداى متعال را از ياد بردهاى كه فرمود: «و كافران
نپندارند كه مهلت ما به آنان، برايشان نيكوست. ما به آنها تنها براى آن، مهلت
مىدهيم كه بر گناهان خود بيفزايند و آنان، عذابى خوار كننده دارند»[1].
اى
فرزند آزادشدگان [مكّه]! آيا اين، عدالت است كه كنيزان و زنانت را در پرده
مىدارى و دختران پيامبر خدا عليه السلام را به اسارت مىكشى و پردهشان را مىدرى
و سيمايشان را آشكار مىكنى و دشمنان، آنان را از اين شهر به آن شهر مىبرند و اهل
هر منزل و آبادى، به تماشاى آنان مىآيند و دور و نزديك و شريف و پست، صورتهاى
آنان را مىبينند، در حالى كه نه سرپرستى از مردانشان، با آنان است و نه حمايتگرى
از حاميان آنها؟
و
چگونه مواظبت كسى اميد برده شود كه دهانش جگر پاكان را [در جنگ احُد، گاز زد و]
بيرون انداخت و گوشتش از خون شهيدان، روييده است؟!
و
چگونه كسى سايه خود را بر ما اهل بيت اندازد، درحالى كه با نفرت و دشمنى و حقد و
كينه به ما مىنگرد؟!
سپس
بى آن كه احساس گناه كنى و يا اين سخن را بزرگ بشمارى، مىگويى:
[پدرانم]
هلهله مىكردند و فرياد شادى بر مىكشيدند
و
مىگفتند: اى يزيد! سربلند و برقرار باشى!
در
حالى كه بر دندانهاى پيشِ ابا عبد اللَّه، سَرور جوانان بهشت، خم مىشوى و با سرِ
چوبدستىات بر آنها مىزنى.
[1] ظاهراً مقصود، كتاب
الحاوية، نوشته قاسم بن محمد بن احمد سُنّى است( ر. ك: فوائد رضويّه: ص 112).
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 794