responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 448

1/ 22 حال زينب عليها السلام در شب عاشورا

311. تاريخ الطبرى‌- به نقل از حارث بن كعب و ابو ضحّاك، از امام زين العابدين عليه السلام-: در شبى كه بامدادش پدرم به شهادت رسيد، نشسته بودم و عمّه‌ام زينب عليها السلام، از من پرستارى مى‌كرد كه پدرم از يارانش كناره گرفت و به خيمه خود رفت و حُوَى، غلام ابو ذر غِفارى، نزدش بود و به اصلاح و پرداختِ شمشير ايشان، مشغول بود، و پدرم مى‌خواند:

«اى روزگار! اف بر دوستى‌ات!

چه قدر بامدادها و شامگاه‌هايى داشته‌اى‌

كه در آنها، همراه و يا جوينده‌اى كُشته شده‌

كه روزگار، از آوردن همانندش، ناتوان است!

و كار، با [خداى‌] بزرگ است‌

و هر زنده‌اى، اين راه را مى‌پيمايد».

دو يا سه بار، اين شعر را خواند تا آن جا كه فهميدم و دانستم كه منظورش چيست. گريه، راه گلويم را بست؛ ولى بغضم را فرو خوردم و هيچ نگفتم و دانستم كه بلا، فرود مى‌آيد؛ امّا عمه‌ام نيز آنچه را من شنيدم، شنيد و چون مانند ديگر زنان، دلْ‌نازك و بى‌تاب بود، نتوانست خود را نگاه دارد. بيرون پريد و در حالى كه لباسش را بر روى زمين مى‌كشيد و درمانده شده بود، خود را به امام عليه السلام رساند و گفت: وا مصيبتا! كاش مُرده بودم. امروز، [گويى‌] مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن، در گذشته‌اند، اى جانشينِ گذشتگان و پناه باقى‌ماندگان!

نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 448
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست