نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 416
پيك به حسين عليه السلام گفت: ابا عبد اللَّه! پاسخ نامه؟
حسين
عليه السلام فرمود: «من به او پاسخى نمىدهم؛ چرا كه عذاب الهى بر او حتمى شده
است».
پيك،
اين را به ابن زياد گفت و او به شدّت، خشمگين شد.[1]
1/ 8 ديدار امام عليه السلام و ابن سعد، ميان دو لشكر
278.
مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى: حسين عليه السلام، به عمر بن سعد،
پيام فرستاد كه: «مىخواهم با تو گفتگو كنم. امشب ميان لشكر من و لشكر خودت،
همديگر را ببينيم».
عمر
بن سعد، با بيست سوار و حسين عليه السلام نيز با همين تعداد، بيرون آمدند. هنگامى
كه يكديگر را ديدند، حسين عليه السلام به يارانش فرمان داد و آنان، از او كناره
گرفتند و تنها برادرش عبّاس عليه السلام و پسرش على اكبر عليه السلام در كنارش
ماندند. ابن سعد نيز به يارانش فرمان داد. آنان هم از او دور شدند و تنها فرزندش
حَفْص و غلامش به نام لاحِق، در كنار او ماندند.
حسين
عليه السلام به ابن سعد گفت: «واى بر تو! آيا از خدايى كه بازگشتت به سوى اوست،
پروا نمىكنى؟ اى مرد! آيا با من مىجنگى، در حالى كه مىدانى من، فرزند چه كسى
هستم؟ اين قوم را وا گذار و با من باش كه در اين حال، به خدا نزديكترى».
[1] جَمَعَ الحُسَينُ عليه السلام أصحابَهُ بَعدَما رَجَعَ عُمَرُ بنُ
سَعدٍ، وذلِكَ عِندَ قُربِ المَساءِ، قالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام:
فَدَنَوتُ مِنهُ لِأَسمَعَ وأنَا مَريضٌ، فَسَمِعتُ أبي وهُوَ يَقولُ لِأَصحابِهِ: