نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 335
7/ 2 توطئه يزيد براى كشتن امام عليه السلام در مكّه
211.
الملهوف- به نقل از محمّد بن داوود قمى، با سند خود، از امام صادق عليه
السلام-: محمّد بن حنفيّه، در همان شبى كه امام حسين عليه السلام در بامداد آن،
آهنگ خارج شدن از مكّه را داشت، نزد او آمد و گفت: برادرم! مردم كوفه، كسانىاند
كه نيرنگشان را در باره پدر و برادرت مىشناسى. بيم دارم كه حالِ تو، همچون حال
آنان باشد. پس در مكّه اقامت كن؛ چرا كه تو، گرامىترينِ مردمان حرم و والاترينِ
آنهايى.
امام
فرمود: «اى برادر! بيم دارم كه يزيد، در حرم به من، شبيخون بزند و من، كسى باشم كه
با [ريخته شدن خون] او، حرمت حرم، شكسته شود».
ابن
حنفيّه به او گفت: اگر از آن مىترسى، به يَمَن يا برخى از مناطق خشك برو، كه در
آن جا محفوظترى و كسى نمىتواند بر تو دست يابد.
امام
فرمود: «در آنچه گفتى، مىنگرم».
چون
بامداد فرا رسيد، حسين عليه السلام كوچ كرد. خبر به محمّد بن حنفيّه رسيد. نزد او
آمد و لگام شترش را كه بر آن، سوار بود، گرفت و گفت: اى برادر! مگر به من وعده
درنگ در درخواستم را ندادى؟
فرمود:
«چرا».
گفت:
پس چرا در رفتن، شتاب مىكنى؟
فرمود:
«پس از جدايى از تو، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به خوابم آمد و فرمود:" اى
حسين! بيرون برو كه خدا، خواسته است تو را كشته ببيند"».
محمّد
بن حنفيّه گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»[1].
تو كه اينچنين بيرون مىروى، چرا اين زنان را با خود مىبرى؟
[1] بَعَثَ أهلُ العِراقِ إلَى الحُسَينِ عليه السلام الرُّسُلَ
وَالكُتُبَ يَدعونَهُ إلَيهِم، فَخَرَجَ مُتَوَجِّهاً إلَى العِراقِ في أهلِ
بَيتِهِ وسِتّينَ شَيخاً مِن أهلِ الكوفَةِ، وذلِكَ يَومُ الإِثنَينِ، في عَشرِ
ذِي الحِجَّةِ سَنَةَ سِتّينَ 224
( الطبقات الكبرى/ الطبقة الخامسة
من الصحابة: ج 1 ص 451، تهذيب الكمال: ج 6 ص 421).
نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 335