نام کتاب : گزيده شهادت نامه امام حسين بر پايه منابع معتبر نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 268
هانى گفت: به خدا سوگند، اگر گردنم را بزنى، شمشيرها بر گِرد خانهات
بسيار مىشوند.
عبيد
اللَّه دستور داد او را نزديك آوردند و او را با چوبى يا عصايى كج كه همراه داشت،
چنان زد كه بينىاش شكست و پيشانىاش شكاف برداشت. آن گاه دستور داد او را در يكى
از اتاقهاى قصر، زندانى كنند.[1]
4/ 15 سخنرانى ابن زياد، پس از در بند كشيدن هانى
141.
تاريخ الطبرى- به نقل از محمّد بن بشير همْدانى-: عبيد اللَّه چون هانى را كتك زد
و زندانى نمود، ترسيد كه مردم به خاطر او شورش كنند. از اين رو، از قصر (دار
الحكومه) بيرون آمد و بر منبر رفت و به همراه او بزرگان كوفه، نگهبانان و
خدمتكارانش بودند. او حمد و ثناى خدا را به جا آورد و آن گاه گفت: امّا بعد،- اى
مردم- به اطاعت خداوند و پيشوايانتان چنگ زنيد و از اختلاف و تفرقه بپرهيزيد تا
مبادا نابود و خوار گرديد و كشته شويد و مورد ستم و محروميت قرار گيريد. برادرت
كسى است كه با تو يكرنگ باشد و آن كه ترسانْد، معذور است.
او
خواست از منبر پايين بيايد كه ديدهبانان از سمت بازار خرمافروشان، دوان دوان،
داخل مسجد شدند و مىگفتند: پسر عقيل آمد! پسر عقيل آمد!