نام کتاب : گزيده شناخت نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 223
ابوسليمان حمد بن محمد بن ابراهيم خطابى بُستى (م 388 ق)- از معاصران
رُمّانى، محدّث، فقيه و شاعر نيشابورى- نيز بر نظم و سازوارگى لفظى معنايى قرآن
تأكيد كرده است. از منظر او، قرآن در شيوايى و استوارى، در عُذوبت و گوارايى، در
هندسه و سامانمندى، و در پيوستگى و خوشقوارگى، برترين سخن است.[1]
از نظر وى، زبان قرآن در عين فخامت، جزالت و متانت، ساده و روان است و خاصيت
شگفتانگيز روانشناختى و منحصر به فردى در آن هست كه دلها را سخت تكان مىدهد؛
گاهى نشاط و ابتهاج بر مىانگيزد و گاهى بيم و هراس مىافكند.[2]
ابو
هلال عسكرى (م 397 ق)، نقّاد ادبيات عربى پس از جاحظ، نيز در كتاب الصناعتين، از
ساختار بى بديل قرآن نام مىبرد و مىنويسد: تنها با علم بلاغت و فصاحت است كه
مىتوان جلوه اعجاز قرآن را از حيث هندسه نيكو و آميزههاى شيواى كلمات و عبارات،
ايجاز بديع، اختصار لطيف، شيرينى و دلنشينى، رونق و طراوت، آسانى، پربارى،
گوارايى، و روانى درك كرد و به زيبايىهاى آن آگاهى يافت؛ زيبايىهايى كه درك آن
از عهده مردم عادى بيرون و انديشههايشان در آن متحير است.[3]
ابوبكر
محمد بن طيب باقلانى (م 403 ق)، متكلّم اشعرى نيز در اثر پر حجم خود، إعجاز
القرآن، زبان قرآن را نه تنها برتر از ساير كلام فصيح عرب، بلكه به لحاظ ماهوى،
مباين و مغاير با ديگر سخنان شيواى عربى و بيرون از اسلوب و نظم معهود آن دانسته
است.[4]
پس
از اينان نوبت به عبد القاهر گرگانى (م 474 ق)، متكلّم معروف اشعرى و از