ظاهرى، نه تنها نمى‌توانيم علاقه‌اى از خود در دل ديگرى ايجاد كنيم، بلكه علاقه ايجاد شده پيشين نيز از ميان خواهد رفت و به دافعه، تبديل خواهد شد. نتيجه بى‌توجّهى به ظاهر، فاصله گرفتن اطرافيان و تنهايى و انزواى اجتماعى خواهد بود. با اين بيان، ابعاد جاذبه‌هاى ظاهرى، عبارت‌اند از:

1. پاكيزگى‌

نخستين اصل در زندگى فردى و اجتماعى انسان، اصل پاكيزگى است. امروزه رعايت اين نكته، به صورت امرى همگانى و فراگير در آمده است. به همين دليل به نظر نمى‌رسد كه نياز چندانى به پرداختن تفصيلى به اصل پاكيزگى باشد؛ امّا به اختصار بايد گفت كه امكانات و فرهنگ جوامع، اين اصل مهم زندگى را به عنوان ركن خدشه‌ناپذير در زندگى فردى و اجتماعى تبديل كرده و زن و مرد، خُرد و كلان، و پير و جوان بر آن اذعان دارند و در عمل نيز بدان پايبندند. با توجّه به متون دينى فراوان در تأكيد به اين اصل و نيز سيره پيشوايان دينى در اهتمام به پاكيزگى، ضرورى ساخته است كه مسلمانان، بيش از ديگران بر اصل پاكيزگى همّت گمارند و در رعايت آن كوشا باشند. اين ضرورت بدان جهت است كه نه تنها پيامبر خاتم (ص) سيره هميشگى‌اش بر پاكيزگى بوده است،[1] بلكه ايشان اصل پاكيزگى را از اركان مسلمانى دانسته است و بى‌توجّهى به آن را سدّى در برابر سعادت ابدى و ورود به بهشت معرفى كرده است.[2] در متون روايى،

[1]. امام رضا:

[2]. پيامبر خدا: