اين
كه همسر، مسئوليت برخى امور را بر عهده مىگيرد، عامل مهمى در ايجاد فراغت براى
مرد است. امام على (ع) از فاطمه (عليها السلام) به عنوان «نعم العون على طاعة الله
(بهترين ياور در طاعت خداوند)» ياد كرده است.[2]
از اين رو، همسر شايستهاى كه ياور مرد در دين او باشد، نه يك پديده دنيوى، كه از
امور آخرتى و معنوى است.[3]
البته
در اين روايات، از «ياور بودن زن براى مرد» ياد شده است؛ امّا به نظر مىرسد كه
اين موضوع، يك طرفه نيست و مرد نيز برخى امور را بر عهده دارد كه
اگر
از مسئوليت زن سنگينتر نباشد، كمتر از آن نيست و همين امر سبب مىشود كه برخى
امور طاقتفرسا از دوش زن برداشته شود و زمينه را براى امور معنوى فراهم سازد.
بديهى است كه شرط لازم آن است كه هر دو نفر، از فرصت به دست آمده، بهترين استفاده
را ببرند.
از
اين گذشته، فرزندان نيز مىتوانند ياور والدين باشند. فرزند، به تناسب توانى كه
دارد مىتواند برخى از امور زندگى را انجام دهد و يا در گرفتارىها و سختىها به
والدينش كمك كند.[4]
لَو لَم يَكُن فِي المُناكَحَةِ وَالمُصاهَرَةِ آيَةٌ مُحكَمَةٌ،
ولا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ، ولا أثَرٌ مُستَفيضٌ، لَكانَ فيما جَعَلَ الله مِن بِرِّ
القَريبِ، و تَقريبِ البَعيدِ، وتَأليفِ القُلوبِ، وتَشبيكِ الحُقوقِ، وتَكثيرِ
العَدَدِ، وتَوفيرِ الوَلَدِ لِنَوائِبِ الدَّهرِ وحَوادِثِ الامورِ، ما يَرغَبُ
في دونِهِ العاقِلُ اللَّبيبُ، ويُسارِعُ إلَيهِ المُوَفَّقُ المُصيبُ
؛ اگر در بارة ازدواج و وصلت،
آيهاى روشن[ از كتاب خدا] و سنّتى پيروى شده[ از پيامبر] و اخبار فراوان نبود،
بى گمان[ آثار و بركاتى چون] نيكى كردن به خويشاوند، و نزديك ساختن افراد دور[
به يكديگر]، و الفت بخشيدن ميان دلها، و درهم تنيدن حقوق، و افزودن بر جمعيت، و
اندوختن فرزند براى[ رويارويى با] سختىهاى روزگار و پيشامدهاى زمانه[ كه خداوند
در ازدواج قرار داده است، خود]، كافى بود كه خردمند دانا، به اين كار رغبت نمايد،
و انسان رهيافتة درستانديش، به آن بشتابد( الكافى، ج 5، ص 373؛ بحار الأنوار، ج
103، ص 264، ح 4).
نام کتاب : رضايت زناشويى نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 68