نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 47
اين عقيده، قرنها وجدان انبوه عظيمى از افراد بشر را تحت نفوذ
ترسآور و نفرتانگيز خود قرار داد. به عقيده روانكاوان، نفوذ اين عقيده، اختلالات
روانى و بيمارىهاى روحى فراوانى را موجب شده است كه از اين جهت، مانند ندارد.
اينكه منشأ پيدايش اينگونه افكار و عقايد چيست، چهچيز سبب مىشود كه بشر به
علاقه و ميل طبيعى خود، به چشم بدبينى بنگرد و در حقيقت، جزئى از وجود خود را
محكوم كند، مطلبى است كه مورد تفسير متفكّران قرار گرفته است و ما اكنون، درصدد
كاوش آن نيستيم.
علل
گوناگونى مىتوانند در گرايش بشر به اينگونه افكار و آرا، دخيل باشند.
ظاهرا
علّت اينكه فكر پليدى علاقه و آميزش جنسى در ميان مسيحيان، تا اين اندازه اوج
گرفت، تفسيرى بود كه از آغاز تشكيل كليسا، از سوى كليسا براى مجرّد زيستن حضرت
عيسى صورت گرفت. گفته شد علت اينكه مسيح، تا آخر عمرش مجرّد زيست، پليدى ذاتى اين
عمل است؛ به همين جهت، پدران روحانى و قدّيسين مسيحى، شرط رسيدن به مقامات روحانى
را آلوده نشدن به زن، در تمام مدّت عمر دانستند و پاپ از ميان اينچنين افرادى
انتخاب مىشود. به عقيده ارباب كليسا، تقوا، ايجاب مىكند كه انسان، از ازدواج
خوددارى كند. راسل معتقد است كه در رسالات قدّيسان، به دو يا سه توصيف زيبا از
ازدواج برمىخوريم؛ ولى در ديگر موارد، پدران كليسا از ازدواج، به زشتترين صورت
ياد كردهاند. هدف رياضت، اين بوده كه مردان را متّقى سازد، بنابراين، ازدواج- كه
عمل پستى شمرده مىشد-، بايستى منعدم شود. «با تبر، بكارت درخت زناشويى را فرو
اندازيد!». اين عقيده راسخ سن ژروم درباره هدف تقدّس است.[1]
با
توجّه به نكات ياد شده، منطق عالى اسلام، فوق العاده جلب توجّه مىكند. در اسلام،
كوچكترين اشارهاى به پليدى علاقه جنسى و آثار ناشى از آن نشده است.
اسلام،
هميارى خود را براى تنظيم اين علاقه به كار برده است. از نظر اسلام، روابط