بنابراين، محرّكاتى كه از طريق چشم و گوش، افراد را تحت تأثير قرار مى‌دهند و خواسته‌هاى طول و درازى كه در دل، تنش ايجاد مى‌كنند، زمينه رفتارهاى جنسى را فراهم مى‌سازند. بنابراين، عوامل محيطى، باعث تحريك خواسته‌هاى فرد مى‌شوند و فرد، گرچه تحت فشار خواسته‌هاست ولى خودش تصميم بر انجام دادن نابه‌هنجارى‌ها مى‌گيرد و آنها را مرتكب مى‌شود. به دليل وجود همين اراده و اختيار است كه بيشتر افراد، به انحرافات جنسى مبتلا نيستند. آمار كينزى در مورد همجنس‌گرايى، نشان مى‌دهد كه پنجاه درصد مردان، هيچ‌گونه تصوّرى از همجنس‌بازى نداشته‌اند. سيزده درصد مردان، با اين‌كه تمايل شهوى داشته‌اند، ولى مرتكب اين عمل نشده‌اند.[1]

اين نشانگر آن است كه بيشتر افراد، گرچه در شرايطى زندگى مى‌كنند كه محرّكات جنسى فراوانى وجود دارد، ولى با اراده خود، بر ميل‌هاى نفسانى چيره مى‌شوند و به صورت جبرى، تحت تأثير عوامل محرّك قرار نمى‌گيرند. ازاين‌رو مى‌توان نتيجه گرفت كه عوامل بيرونى، نقش خود را از طريق عوامل درونى ايفا مى‌كنند و ضعف عقلى و كاهش توانمندى نفس براى رويارويى با آن عوامل، از موارد مهم در ابتداى نابه‌هنجارى‌هاى جنسى است.

اينك تعدادى از عوامل مهم و تأثيرگذار در بروز و شيوع نابه‌هنجارى جنسى را مورد بررسى قرار مى‌دهيم:

الف- خانواده‌

مهم‌ترين منبع يادگيرى و شكل‌گيرى شخصيت انسان، «خانواده» است. اين خانواده است كه تا حدّ زيادى، سلامت و بيمارى، به‌هنجارى و نابه‌هنجارى و سعادت و شقاوت فرزندان را مشخّص مى‌كند. البته انسان، آزاد آفريده شده و مى‌تواند در هر لحظه از زندگى خود، روش و منش خويش را تغيير دهد؛ امّا نكته مهم، اين‌جاست كه اين عمل، پس از شكل‌گيرى شخصيت، كمى مشكل است، هرچند غيرممكن‌

[1]. روان‌پزشكى، ج 3، ص 1373.