نكردند؟ همچنان كه پيامبر- ص- به اصحاب گفته بود اگر مىخواهند قرآن را تازه مانند هنگام نزول فراگيرند، آن را از «ابن ام عبد» اخذ كنند يا آن را بر ابن ام عبد قرائت كنند. مراد از ابن ام عبد ابن مسعود است[1].
و باز پيامبر اكرم- ص- فرمود: قارىترين آنها ابى بن كعب است. يا گفت:
پرقرائتترين امت من «أبىّ» است[2] همچنين از عمر بن خطاب نقل است: قرائت ابى از ما بهتر است و قضاوت على از همه ما درستتر است. ما از قرائت ابى چيزى نمىكاهيم چون كه ابى مىگفت: من از آنچه از پيامبر- ص- شنيدهام چيزى نمىكاهم در حالى كه خداوند فرموده است: ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها[3].
حال اگر خداوند متعال به پيامبرش- ص- دستور داده است كه: قرآن را بر «ابى» عرضه دارند[4]. چرا پيامبر- ص- اين دستور را به امت نداده است؟! به اضافه آن كه آنها
[1] رك: كشف الاستار، ج 3، ص 250 و 249. مستدرك حاكم، ج 3، ص 318 و تلخيص مستدرك توسط ذهبى در حاشيه آن. اين دو روايت فوق را با شرط شيخين صحيح دانستهاند. الايضاح ابن شاذان، ص 223 و 232. مجمع الزوائد، ج 9، ص 287 و 288 به نقل از: احمد، ابى يعلى، بزار و طبرانى صفة الصفوة، ج 1، ص 399. النهاية فى اللغة، ج 3، ص 371 مسند احمد، ج 1، ص 445 الجامع لاحكام القرآن، ج 1، ص 82، تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 14، الإصابة، ج 2، ص 369. الاستيعاب در حاشيه الإصابة، ج 2، ص 320 و تفسير القرآن العظيم، ج 4( ذيل صفحه)، ص 28.
[2] الاستيعاب در حاشيه الإصابة، ج 1، ص 49 و 50، تهذيب الاسماء، ج 1، ص 109. اسد الغابه، ج 1، ص 49 تهذيب التهذيب، ج 1، ص 188. الايضاح ابن شاذان، ص 223 و 230 و 231 و در حاشيه همان كتاب به نقل از: منابع ديگرى. الجامع الصحيح ترمذى، ج 5 ص 665 و 664. الجامع لاحكام القرآن، ج 1، ص 82 و مشكل الآثار، ج 1، ص 350 و 351.
[3] رك: الاستيعاب در حاشيه الإصابة، ج 1، ص 50. صحيح بخارى، ج 3، ص 147. مستدرك حاكم، ج 3، ص 305 و طبقات ابن سعد، ط صادر، ج 2، ص 339.
[4] الاستيعاب در حاشيه الإصابة، ج 1، ص 49. مستدرك حاكم، ج 2، ص 224 و تلخيص آن ذهبى در حاشيه مستدرك، مسند احمد، ج 5، ص 131 الجامع الصحيح ترمذى، ج 5، ص 666. حلية الاولياء، ج 1، ص 251 و ج 4، ص 187. مجمع الزوائد، ج 9، ص 312. الدر المنثور، ج 6، ص 378 به نقل از: احمد، ترمذى و حاكم. اين دو نفر اخير حديث را صحيح مىدانند و البداية و النهايه، ج 7، ص 340.