اوّلا: عدهاى در صدد انكار اين نسبت برآمدهاند مانند: رازى[1]، ابن عبد الشكور[2]، ابن المرتضى، ابن حزم در: المحلى[3] نووى در شرح المهذب و ابو بكر در: التقريب[4]. همچنين باقلانى استدلال مىكند كه: اگر اين نسبت درست بود صحابه با وى مناظره مىكردند و خبر اين مناظره منتشر مىگشت؛ زيرا صحابه براى موارد بسيار جزئىتر از اين به مناظره برخاسته بودند. و بعد وى اين گونه اخبار و روايات را شاذ و جعلى مىداند[5].
ما نيز اگر چه با نظر اينان موافق نيستيم- علت آن را بيان خواهيم كرد- ليكن براى رعايت امانت و طرح جوانب مطلب، نظرات آنان را مىآوريم. زيرا بعيد نيست كه ابن مسعود دو مرحله را پشت سر گذاشته باشند: در مرحله اوّل معوذتين را جزو قرآن نمىداند. و در مرحله دوم، حقيقت مطلب را دريافته به قرآن بودن اين دو سوره اعتقاد پيدا مىكند.
ثانيا: باقلانى مىگويد: روش و دأب ابن مسعود آن بود كه در مصحف فقط آن چيزى را بنويسد كه پيامبر دستور نوشتن آن را در مصحف داده باشد. و چون «معوذتين» را از خود پيامبر دستور نوشتن آن را نشنيده بود و آن را مكتوب هم نديده بود لذا از پذيرش اين دو سوره به عنوان قرآن خوددارى ورزيد[6].
در اين باره بايد بگوئيم ابن مسعود مىتوانست به مصحفى كه در حضور