ظاهرا يكى از صحابه اين ماجرا را از كعب الاحبار يا كسى كه خود را مسلمان معرفى مىكرد شنيده است و پنداشته است كه اين وحى خداوند به پيامبر اكرم- ص- است. و گوينده را تصديق كرده است و با پاكى نيّت و حسن ظن آن را پذيرفته است. البته اين بهترين فرض ممكن مىباشد.
آياتى كه نازل گشتند، سپس نسخ شدند.
همچنين ادعا مىشود كه: خداوند درباره شهداى «بئر معونه» آياتى نازل كرد. انس مىگويد: «ما آيات را خوانديم، سپس تلاوت آنها نسخ گرديدند. و آن آيات عبارتند از:
«انا قد لقينا ربنا فرضى عنا و رضينا عنه». و در روايت ديگرى، و ارضانا آمده است»[1] ادعاى فوق را نيز با توجه به دلايل زير مردود مىدانيم:
و لذا گفته مىشود اصل آيات بدين گونه نازل نشدهاند بلكه با نظم و آهنگ قرآنى فرودآمدهاند»[2] ليكن، ادعاى اين كه اصل آيات به گونه ديگرى فرودآمده است بدون دليل مىباشد و هيچ شاهدى اين ادعا را تأييد نمىكند. پس چرا اصل كلام معجز را براى ما نقل نمىكند؟! آيا اين ادعا جز در تاريكى تير انداختن چيز ديگرى است؟.
ثانيا: آنچنان كه بخارى روايت را نقل مىكند: ظاهرا اينها زبان حال شهداى «بئر
[1] رك: تاريخ الخميس، ج 1، ص 453. صحيح بخارى، ج 3، ص 19 و 20. صحيح مسلم، ج 2، ص 136. الثقات، ابن حبان، ج 1، ص 239 و 237. مغازى واقدى، ج 1، ص 350. السيرة النبوية/ دحلان، ج 1، ص 360. مسند ابى عوانه، ج 2 ص 311 و 312. حياة الصحابة، ج 1، ص 545.
طبقات ابن سعد، ج 2، ص 53 و 54.( چاپ صادر)، الاكتفاء، كلاعى، ج 2، ص 145. بهجة- المحافل، ج 1، ص 224. الروض الانف، ج 3، ص 239، مجمع الزوائد، ج 6، ص 130. السيرة الحلبية، ج 3، ص 172. الاتقان، ج 2، ص 26. السيرة النبوية، ابن كثير، ج 3، ص 39 و 140.
الكامل/ ابن اثير، ج 2، ص 172. مشكل الآثار، ج 2، ص 420 اصول سرخسى، ج 2، ص 79. حلية الاولياء، ج 1، ص 123. المواهب اللدنيه، ج 1، ص 103. البداية و النهايه، ج 4، ص 71 و 72. و ج 7، ص 349. فتح البارى، ج 7، ص 297. تاريخ طبرى، ج 2، ص 550. الدر المنثور، ج 1، ص 105. و ج 2، ص 25 به نقل از: بعضى منابع بالا و احمد، ناسخ ابى داود. ابن ضريس، ابن جرير، ابن منذر، ابن حبان، دلائل بيهقى، و تفسير جامع البيان، ج 1، ص 381.
[2] شرح بهجة المحافل/ اشخر يمنى، ج 1، ص 224. الروض الأنف، ج 3، ص 239. و السيرة النبوية/ دحلان، ج 1، ص 260.