خوردن است[1]. اما درخت «عظاه» اين خصوصيات را ندارد و خوراك شتران است.
پس از آن كه امام طلع را در كاربرد ديگر قرآنى آن «طلع هضيم» تفسير مىكند پرسندگان خيال مىكنند مىتوانند كلمه را به كلمه مترادف آن تبديل كنند. و ظاهرا آن را جايز مىدانند لذا مىگويند: آيا آن را تغيير و تحويل ندهيم؟ و امام با بيان يك قاعده كلى اين كار را منع مىكند و مىگويد: قرآن نبايد دست بخورد.
علت اين منع كاملا روشن است؛ زيرا اجازه تبديل كلمات به مترادف آنها و ادخال تفاسير در آيات براى نسلهاى آينده اشكالات متعددى به بار مىآورد و باعث اختلاط آيات قرآن با كلمات بشرى مىگردد. و مفاسد متعدد ديگرى كه بر همگان آشكار است.
5- شخصى نزد امام صادق- ع- آياتى از قرآن را بر خلاف قرائت مرسوم خواند. امام صادق- ع- فرمودند: «از اين قرائت خوددارى كن و چنان كه مردم مىخوانند بخوان تا آن كه قائم ما قيام كند. در آن هنگام، قائم، كتاب خداوند را بر اساس واقعيّت و حدودش خواهد خواند. و مصحف مكتوب توسط على- عليه السلام- را ظاهر خواند ساخت ...»[2].
توضيحى ديگر
درباره قرائت اين شخص چند احتمال مىتوان داد:
1- قرائت آيات به لهجه غير متداول. يعنى همان آيات موجود را با اعراب ديگرى خوانده باشد. و ضمير «يقرؤها» به حروف و آيات برگردد.
2- تبديل كلمه به مترادف آن صورت گرفته باشد مثلا: به جاى «عهن، صوف» خوانده باشد. و به جاى: «فاسعوا، فامضوا» گفته باشد و مانند آن.
3- و بالأخره ترتيب آيات قرآن را به هم زده باشد. و آن را به حسب تاريخ نزول خوانده باشد آن طور كه نزد قارى به نظر مىرسيده است ... و يا آن كه به آيات، بعضى تأويلات را افزوده باشد. تاويلاتى كه با آيه همخوانى داشته باشد. شايد امام مىخواهد
[2] الكافى، ج 2، ص 462. بصائر الدرجات، ص 193. محجة البيضاء، ج 2، ص 263. الوافى، ج 5، ص 273. كتاب صلاة مصباح الفقيه، ص 275. وسائل، ج 4، ص 821. و رك: عدة رسائل مفيد، ص 225 و 226 المسائل السروية.