كه فضيلت كسى كه با عربيت آشناست نزد خداوند از فرد ناآشنا با آن بيشتر است. به دليل اين كه: آشنا با عربيت قرآن را چنان كه نازل شده است مىخواند[1]. و دعايش بدون لحن و غلط است اما آن ديگرى در قرائت خود دچار غلط شده و قرائت غلط به نزد خداوند صعود نمىكند.
در وسائل بخش آخر حديث چنين است: «دعاى ملحون و غلط خوانده شده نزد پروردگار، بالا نمىرود[2]».
4- امير المؤمنين- عليه السلام- اجازه تبديل كلمهاى را به مترادف آن حتى در مقام تفسير نمىدهد. مردى نزد امام قرائت كرد: «و طلح منضود» امام- ع- فرمود: «طلح» چيست؟ درست آن: «و طلع منضود» است. سپس امام خواند: «طلعها هضيم ...» ما پرسيديم: آيا آن را تغيير و تحويل ندهيم، و معناى آن را روشن نكنيم؟ فرمودند: قرآن ديگر از امروز كمترين تغيير و تحوّلى را به خود نخواهد ديد[3].
توضيحى درباره روايت
صدر روايت كمى مبهم است و حقيقت مطلب آن است كه امام- عليه السلام- در صدد تصحيح مفهوم «طلح» است- كه ميان مردم جا افتاده است- مردم «طلح» را به درخت «عظاه» تفسير مىكردهاند؛ درخت بزرگى كه شتران از آن تغذيه مىكنند، امام مىخواهد بگويد: آنچه كه خداوند به واسطه آن بر بندگان منّت گذاشته است «طلع» است؛ طلعى رسيده و خوش خوراك و سهل الهضم.
اما «طلع» را اهل لغت شكوفه درخت خرما مىدانند؛ شكوفهاى كه در ميان دو قشر ضخيم قرار دارد كه آن را در برگرفتهاند و سربسته مىباشد. اين شكوفه رسيده و قابل
[1] در متن حديث بالا،« حيث انزل» آمده است. و در وسائل:« كما انزل» است.
[2] كنز العمال، ج 2، ص 189. به نقل از: ابن عساكر المحجة البيضاء، ج 2، ص 309. و وسائل الشيعة، ج 4، ص 866 به نقل از: عدة الداعى، ص 10.
[3] كنز العمال، ج 2، ص 328 به نقل از: ابن الانبارى، در: المصاحف، ابن جرير. جامع البيان، ج 27. ص 104. محجة البيضاء، ج 2، ص 262. القراءات القرآنية تاريخ و تعريف، ص 99 به نقل از:
گلدزيهر، ص 55. و التمهيد فى علوم القرآن، ج 1، ص 289 و 322. و ج 2، ص 110 به نقل از: ابن جرير و به نقل از: القراءات الشاذة، ص 151.