8- «و الليل اذا يغشى و النهار اذا تجلى و الذكر و الانثى».
9- «فقد كذب الكافرون فسوف يكون لزاما».
10- «و لتكن منكم (فئة) يدعون الى الخير، و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر (و) (يستعينون اللّه على ما اصابهم) اولئك هم المفلحون».
11- «الا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد (عريض)».
«ابن شنبوذ» به تمام موارد فوق اعتراف كرد و گفت وى چنين قرائت مىكند.
شاهدان در مجلس هم آنچه را كه شنيده بودند گواهى كردند. و ابن شنبوذ به خط خود نوشت: «محمد بن احمد بن ايوب؛ معروف به ابن شنبوذ مىگويد: هر چه در اين رقعه نگاشته شده است صحيح مىباشد و آن قول و اعتقاد من است ...[1]».
البته نبايد فراموش كرد كه كسان ديگرى هستند كه با اعتقاد خود زيان كمترى از ابن شنبوذ ندارند و نظراتشان جنبههاى منفى دارد و زمينه را براى بازى با قرآن فراهم مىكند. به گفته جزرى در كتابش توجه كنيد:
«هر قرائتى كه به نحوى با نحو عربى موافقت كند و با يكى از مصاحف عثمانى هماهنگى داشته باشد- اگر چه احتمالى باشد- و سند قرائت آن صحيح باشد آن قرائت صحيح است و رد آن جايز نيست و روا نمىباشد كه آن را انكار كنيم چرا كه چه بسا از قرائات و حروف هفتگانه باشد كه قرآن بر آن نازل گشته است و بر مردم واجب شده قبول آن قرائات. حالا اين قرائت صحيح السند مىخواهد از ائمه سبعة قرائت باشد يا ائمه دهگانه و يا ديگران ...».
و بعد به گفته خود ادامه مىدهد: «اين مطلب مقبول اهل تحقيق از متقدمين و متأخرين است ... و اين مذهب متقدمين است كه هيچ مخالفى ندارد ...»[2] اين اظهار نظر، راه را براى ملعبه قرار دادن قرآن باز مىكند اگر چه كمتر از ابن شنبوذ و ديگرى باشد.
[1] وفيات الاعيان، ج 4، ص 300. و شذرات الذهب، ج 2، ص 314.
[2] النشر، ج 1، ص 9. و مصباح الفقيه، كتاب الصلاة، ص 275.