وى دانست اگر واقعا گفته باشد و يا آن كه اشتباه از ناقل روايت است[1].
4- قرائت: «إذا جاء فتح اللّه و النّصر» به جاى: إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ. زرقانى ادعا مىكند: نص اوّل توسط نزول مجدد آيه منسوخ شد و بايد به نص دوم ملتزم بود[2] اما به نظر ما، اين ادعاى زرقانى هيچ دليلى ندارد و سنگ در تاريكى انداختن است. ظاهرا اين نقل از اشتباه ناسخ يا كاتب باشد كه البته اين گونه اشتباهات كم نيستند.
5- «ميمون بن مهران» از «معمر» نقل مىكند كه درباره سخن ابى بن كعب:
«فديه طلاق زن» نزد ايوب رفتم و اين سخن را براى وى نقل كردم. با هم نزد مردى رفتيم كه مصحفى قديمى به روايت ابى داشت كه آن را از مردى ثقه نقل كرده بود.
مصحف را گشوديم و خوانديم:
«الا ان يظنا: الا يقيما حدود اللّه. فلا جناح عليهما فيما افتدت به لا تحلّ له من بعد حتّى تنكح زوجا غيره»[3] همانطوركه ملاحظه مىكنيد بعضى فقرات آيه را حذف كرده و آن را به آيه بعدى چسباندهاند. و بايد اين قبيل اشتباهات را از سهو ناسخ دانست ما موارد زير را هم بعيد نمىدانيم از اشتباه ناسخان باشد.
(6) روايت شده است كه عمر آيه را چنين تلاوت مىكرد: «و ان كا (د) مكرهم» با «دال»[4] شايد اين اشتباه بخاطر مشابهت صورى «دال» و «نون» باشد.
(7) ديگرى مىخواند: «ضربت عليهم المسكنة و الذّل»[5] شايد قرائت: «يا حسرة العباد»[6] به جاى «على العباد» از وى باشد. ظاهرا ناسخ «على» را انداخته است.
8- قرائت: «بل يداه بسطان»[7] به جاى: «مبسوطتان» هم از اين نوع اشتباهات است.