سادسا: اگر سخن محاسبى درست باشد جمعآورى قرآن توسط زيد از روى پوست، سنگ و سينههاى مردم، نادرست خواهد بود زيرا نمىخواسته آنچه را در سينه مردمان است، با مجتمع مقابله كند. و اگر هم غرض مقابله بود؛ نيازى به شهادت دو شاهد يا يك شاهد با اعتبار دو شهادت نخواهد بود. زيرا كافى بود آيات مورد ادعا و ارائهشده ضمن مصحف پيامبر اكرم- ص- بوده باشد. و با همين مقابله حاصل مىشد.
توجيهات سست براى جمعآورى مجدد
براى توجيه جمعآورى مجدد قرآن در عهد خلفا، دلايل و عللى ارائه شده است زركشى و ديگران مىگويند:
«قرآن به همين تأليف فعلى و جمع در زمان رسول اكرم- ص- بود. فقط آن را در يك مصحف جمع نكرد تا مبادا بخاطر نسخ بعضى از آيات به اختلاف و اختلاط در دين منجر گردد. پس خداى تعالى قرآن را در قلوب مؤمنين تا انقضاى دوره نسخ حفظ كرد. و سپس خلفا موفق به جمع قرآن در يك مصحف گشتند.[1] و باز زركشى مىگويد: سخن زيد كه قرآن را از پوست، استخوان و سينههاى مردم جمع آوردم اين توهم را به وجود آورده است كه قرآن در زمان پيامبر اكرم- ص- جمعآورى نشده بوده و حال اين كه بعضى مىگويند: اين سخن كه ابى بن كعب و زيد بودند كه قرآن را جمع كردند، سخن نادرستى است و مطلب چنان نيست. بلكه از كسانى كه قرآن را گرد آورده بودند خواسته شد كه قرآنشان را بياورند تا بر قرآن مجتمع عرضه شود تا همه از آنچه جمع شده آگاه شوند و اين كار در محضر همه صورت گيرد و هيچكس از آنانى كه مقدارى از قرآن پيش اوست از جمع قرآن غايب نباشد تا چيزى از آيات از دست نرود و در نتيجه كسى در قرآن گردآورى شده شك نكند[2].
سخن فوق احتياجى به ابطال ندارد. و قبلا معيار و مبناى كلى بحث مشخص شده است. ليكن به بعضى از موارد مذكور در صفحات- بعد مجددا اشارهاى مىكنيم:
[1] البرهان زركشى، ج 1، ص 235 و 262، مباحث فى علوم القرآن قطان ص 124 و 125 به نقل از:
اتقان و البرهان. الاتقان، ج 1، ص 157 به نقل از: خطابى و فتح البارى، ج 9 ص 10.