هنگامى كه دشمن و مخالف مىخواهد به امانتهاى الهى مانند انقلاب اسلامى ايران صدمه بزند، دوستان انقلاب كاملًا دقت مىكنند و جلوى خيانتها و آسيبهاى دشمن را مىگيرند، چون دشمن را مىشناسند و از انگيزه و قصدِ او آگاهاند. اما هنگامى كه دوست به امانتهاى الهى صدمه مىزند، گاهى اوقات حتى خودش هم نمىفهمد كه صدمه زده است. گاه بعدها مىفهمد كه اشتباه كرده، به امانتهاى الهى آسيب زده و پشيمان مىشود.
من در اينجا مىخواهم يك مطلب تلخى را بيان كنم؛ مىدانم كه اين حرفْ تلخ و ناخوشايند است، اما با توكل بر خدا آن را بيان مىكنم؛ زيرا من در روز سيزده رجب به دنيا آمدهام و اين دوشنبه كه مىآيد، هفتاد سالم تمام مىشود.
حضرت آيت اللّه العظمى اراكى هم صد و دومين سالِ زندگى خود را سپرى كرد و وارد صد و سومين سالِ زندگى خود شد.
بنا بر اين من به دليل كهولتِ سن بايد حرفهايم را هر چند كه براى عدهاى ناخوشايند باشد، بزنم؛ زيرا معلوم نيست از عمر من چيزى باقى مانده باشد و دوباره فرصتى براى بيان اين حرفها به دست آورم.
عزيزان من! ما انقلاب كرديم. اين انقلاب، بركتها و پيامدهاى مثبتِ فراوانى داشته است.
اما من معتقدم كه ما در برخى موارد، ندانسته بد عمل مىكنيم و به انقلابْ آسيب مىزنيم.
يكى از اشتباهاتِ ما كه موجب خدشهدار شدن و آسيب ديدنِ انقلاب مىشود، اين است كه گمان مىكنيم هر كس ستايشگر باشد، دوست است و هر كس منتقد باشد دشمن است. واللّه چنين نيست.
بسيارند ستايشگرانى كه به آنچه مىگويند، اعتقاد ندارند و قلبشان، سخنانشان را تكذيب مىكند و بسيارند افرادى كه از روى دلسوزى داد مىزنند و انتقاد مىكنند.
اين درست نيست كه هر كس بگويد بالاى چشمِ انقلاب، ابروست، به او گفته شود كه تو ضد انقلاب هستى. تو ضد ولايت فقيه هستى و اصلًا انقلاب و ايران و امام را قبول ندارى! اين گونه با منتقدين برخورد نكنيم. اين گونه برخوردها، نادرست و خيانت به انقلاب است.
بگذاريد اگر دوستان انقلاب، حرفى و انتقادى دارند، آن را بيان كنند. ممكن است يك مطلبى را بگويد كه غلط باشد؛ اما زبان غلطگو را كه نمىبُرند بلكه با زبانِ آرام و با استدلال با او صحبت مىكنند تا متوجهِ اشتباهش شود.
شرايط به گونهاى شده است كه گاهى اوقات رهبر معظّم انقلاب هم فريادش بلند مىشود و مثلًا مىگويد: «لعنت بر آن دستهايى كه دانشگاه را غير سياسى كردند».
از اين حرفِ ايشان معلوم مىشود كه حد اقل در يك مورد، ما اشتباه كردهايم و درست عمل ننمودهايم.
بسيارى از دانشگاهيان از من مىپرسند منظور ايشان از اين سخنان چه بوده است؟
من مىگويم: از خودشان بپرسيد؛ زيرا ممكن است من عبارتِ ايشان را به گونهاى معنا كنم كه مورد نظر ايشان نبوده است.
اما از اين سخنِ ايشان به طور قطعى فهميده مىشود كه غير سياسى كردنِ دانشگاهها يك خيانتْ بوده است. به نظر مىرسد شايد دشمن، اين خيانت را مرتكب نشده باشد؛ بلكه دوست آن را به قصدِ خدمتْ انجام داده باشد.
شايد حتى نزد خداوند، عذاب و عقاب هم نداشته باشد؛ اما به هر حال، هر كس اين كار را انجام داده، به انقلابْ صدمه زده است.
بايد مقدارى به خودمان بياييم. دوستانمان را نرنجانيم. از ديگران انتظار نداشته باشيم كه هر چه ما مىگوييم، همان را تكرار كنند و كاملًا پيروِ ما باشند. چنين چيزى ممكن نيست.
خداوند، خودِ قيافه من و تو را مخالفِ يكديگر آفريده است. همچنان كه قيافههايمان با يكديگر تفاوت مىكند، فكرمان هم با يكديگر تفاوت دارد. پس چرا به دنبال تحميل عقيده خود به ديگران باشيم؟ واللّه تحميلِ عقيده خود به ديگران نه به صلاحِ انقلاب است و نه عملى موفقيتآميز است!
البته بايد با دشمنان و افرادى كه قصد سوء دارند، حتى اگر ستايشگر هم باشند، مقابله كرد؛ اما هر كس كه انتقاد كند، دشمن نيست. افرادى هم هستند كه در گذشته به شدت با انقلاب مىجنگيدند؛ اما اكنون به ستايشِ انقلاب پرداختهاند. با اينها هم بايد با احتياط برخورد كرد.
به عنوان نمونه، شما واردات كالاها از خارج را در نظر بگيريد. اخيراً حتى خود مسئولان دولت هم مىگويند كالاهايى كه از طريق جزيره كيش وارد كشور شده، وارداتِ آنها به صلاحِ كشور نبوده است.
خوب، آن آقايى هم كه دو سال پيش از دولت انتقاد مىكرد، همين حرف را مىزد.
چرا برخورد ما با او خوب نبود و عدهاى تهمتِ ضد انقلابى بودن به او زدند؟
اكنون رئيس جمهور محترم مىگويد:
ما فلان مقدار بدهى خارجى داريم كه تا كنون موفق به باز پرداختِ آن نشدهايم و تا چندين سالِ ديگر هم اين مشكلْ گريبانگيرِ ماست.
امروز رئيس جمهور مملكت ما كه همه او را قبول داريم، اين حرف را مىزند. در حالى كه ديروز بعضىها به خاطر همين حرف، به ضد انقلاب بودن، متهم شدند.
ممكن است افرادى از سخنان من سوء برداشت كنند و خيال كنند كه من قصد دارم به طور غير مستقيم و در پرده، حرفهايى بزنم. اما حرفِ من اين است كه ما بايد دوست را از دشمن تشخيص دهيم.
بايد از معيارهاى غلط استفاده نكنيم.
انتقاد كردن، دليل بر دوستى يا دشمنى نيست.
به عنوان نمونه، آمريكا دشمنِ ماست.
خواه به ما فحش بدهد يا به جمالِ ما صلوات بفرستد، به هر حال دشمنِ ماست.