چرا بشر در عصر ما بيشتر به فساد و تبهكارى روى آورده است؟ قرآن شريف بيشترِ بدىها را به جهل نسبت مىدهد و از افراد شرور با تعبيراتى مانند «لكِنَّ اكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ»[1] و «اكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»[2] و «انَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ»[3] ياد مىكند.
قرآن شريف، غفلت و جهل و نادانى را ريشه بسيارى از بدىها و شُرور مىداند.
اگر چنين است، پس بايد همراه با پيشرفتِ آموزش و علم و كاهشِ جهل بشر، فساد و بدى نيز كاهش يابد. البته قرآن شريف، بر تربيت بشر و كنترلِ هوسها و خواهشهاى نفسانىِ بشر نيز تأكيد مىكند.
چگونه اين معماى تضاد بين فكر و عملِ بشر به وجود آمده است؟ چگونه مىتوان اين تضاد را حل كرد تا عملكرد بشر با فكر و گفتار و قضاوتِ او هماهنگ گردد؟
گاهى اوقاتْ انسان از حلّ اين معما، دچار نوميدى مىشود؛ زيرا مىبيند كه با وجود گسترشِ فراوان علم، آموزش، صنعت و فعاليتهاى تربيتى و تبليغىِ فراوان و پيدايش مكتبهاى بسيار، فساد و شر اگر افزايش نيافته باشند، كاهش هم نيافتهاند.
اما اين نوميدى و اعتقاد به اينكه اين معما و تضاد، قابل حل نيست، خطا و اشتباه است؛ زيرا ما معتقد به جبر نيستيم. جبر، غلط است.
انسان هر گونه كه خود بخواهد، انتخاب مىكند. تصميم مىگيرد و اقدام مىنمايد.
اگر انسان واقعاً بخواهد كه راه حق و صلاح و خير را انتخاب كند و طى كند، قدرت انجامِ اين كار را دارد. راه هدايت به سوى حق را هم خداوند به انسان خواهد آموخت.
[كسانى را كه در راهِ ما مجاهدت كنند، به راههاى خويش، هدايتشان مىكنيم.]
از اين كه با پيشرفت علم و آموزش، حقطلبى و صلاح گرايى در ميان بشر، افزوده نشده است، مىفهميم كه بشر هر چند خواهان پيشرفتِ علمى و آموختنِ دانش بوده است؛ به طور جدى آماده پذيرشِ حق و خير و كنار گذاشتنِ هوسرانىها نبوده است.
پس دليل پيدايشِ اين معماى بين فكر و دانش و عمل انسان، خواستِ خود بشر است.
خداوند در آيه شريفهاى كه برايتان تلاوت كردم، مىفرمايد: اگر بشر به راستى خواهانِ رسيدن به حق و خير و هدايت باشد، به آن دست خواهد يافت.
به عنوان نمونه، انقلاب خودمان را در نظر بگيريد. ما مبارزه و انقلاب كرديم و الحمد للّه ربّ العالمين انقلاب ما به پيروزى و شكوفايى رسيد. خوشبختانه انقلاب ما يك انقلاب اسلامى بود و يك انقلاب كارگرى، خورده بورژوازى، طايفهاى و امثال اينها نبود. پيروزى انقلاب اسلامى ما نشان مىدهد كه ما اگر بخواهيم، مىتوانيم احكام و رهنمودهاى قرآن را در كشورمان اجرا كنيم. (تكبير نمازگزاران)
ما در اين انقلاب، هر چه داشتيم، در طَبَق اخلاص گذاشتيم و به پيشگاه خداوند تقديم كرديم. ما با خلوص نيت و دادنِ خون و تحملِ اسارت و شهادت براى اجراى قرآن و اسلامْ تلاش كرديم. هدفِ ما در اين انقلاب، آن بود كه انشاءالله خير، صلاح، سعادت، كمال و خوبى در اين كشور بر پا شود و همه فسادها، زورگويىها، هوسرانىها، شهوترانىها و خودپرستىها از بين برود.