داده است! وقتى كه انسانها بنيادگرا نباشند، اين گونه در اعتقاد و عمل، دچار تضاد مىشوند.
اين تضاد و سرگردانىِ انديشهاىِ دنياى غرب نشان مىدهد كه انسانها هر چند از عقل بهرهمند هستند، به دعوتِ انبيا نيز نيازِ بسيار ضرورى دارند. اين همان نعمتى است كه خداوند مىفرمايد:
[خدا بر مؤمنان انعام فرمود آنگاه كه از خودشان به ميانِ خودشان پيامبرى مبعوث كرد تا آياتش را بر آنها بخوانَد و پاكشان سازد و كتاب و حكمتشان بياموزد هر چند پيش از آن در گمراهىِ آشكارى بودند.]
امروزه با كمكِ علم، جناياتى مرتكب مىشوند كه پيش از اين حتى يك درصدِ آن نيز صورت نمىگرفت. اين هم نشان مىدهد كه علم نيز به تنهايى براى سعادت بشر كافى نيست و انسان را از وحى بى نياز نمىكند.
غربىها مىگويند قوانين اسلام خشن است. من يك مورد از برخوردِ آنها و برخورد اسلام را مقايسه مىكنم تا ببينيم كدام يك خشنتر است. آمريكايىها وقتى فهميدند كه قرار بوده است بوش را در كويت ترور كنند، با موشك به بغداد حمله كردند و مردم غير نظامى بغداد را به طور دستهجمعى كشتار كردند و به آتش كشيدند.
در صدر اسلام نيز فردى به نام «وحشى» به «حمزه» عموى گرامى و محبوب پيامبر صلى الله عليه و آله حمله كرد و او را به طرز فجيعى كُشت و سينه او را شكافت و جگرش را از قفسه سينه بيرون آوَرْد. پيامبر صلى الله عليه و آله از شهادتِ مظلومانه و دلخراشِ عموى عزيز خود، بسيار ناراحت شدند.
پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر اين حادثه چه واكنشى نشان دادند؟ آيا دستور دادند كه وحشى و تمام افراد طايفهاش كشته شوند؟ خير، وحشى خدمتِ پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد:
من مىخواهم توبه كنم. آيا توبه من قبول است؟ رسول الله صلى الله عليه و آله فرمودند:
آرى، توبه تو پذيرفته مىشود. وحشى پرسيد:
آيا ديگر من قصاص نخواهم شد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: خير، قصاص نخواهى شد.
پيامبر صلى الله عليه و آله تنها يك تقاضاى اخلاقى از وحشى كرد و به او فرمود: در مدينه زندگى نكن تا من زياد تو را نبينم؛ چون هر وقتْ تو را مىبينم، خاطره عمويم «حمزه» در نظرم تجديد مىشود و بسيار غمگين مىشوم.
ببينيد! وحشى، عموى پيغمبر صلى الله عليه و آله را كشت، كمر اسلام را شكست؛ اما پيامبر صلى الله عليه و آله با او اين گونه برخورد كرد. غربىها به اين برخورد مىگويند خشونت؛ اما وقتى خودشان موشك بر سرِ مردم فرو مىريزند و آنها را به طور دستهجمعى كشتار مىكنند، كارشان خشونت نيست!!
اين تضاد در انديشه غربىها ناشى از آن است كه غربىها از وحى دور شدهاند و اگر كسى بخواهد راه خدا را برود، به او بنيادگرا و اصولگرا مىگويند و در حدّ توانشان سرِ بنيادگرايان را مثل گوسفند مىبُرند.
هر چند اين بحثْ هنوز ادامه دارد، چون هوا گرم است، من اين خطبه را بيشتر ادامه نمىدهم. انشاءالله اگر عمر و فرصت و توفيقى وجود داشت، بقيه مطلب را در جلساتِ آينده، خدمتتان عرض مىكنم.