يكى ديگر از موارد اسراف كه در روايات به آن اشاره شده، «الْقاءُ النَّواةِ» يا دور انداختنِ هسته خرما است.
مردى به نام بشر بن مروان مىگويد:
من همراه با چند نفر ديگر به منزل امام صادق عليه السلام رفتم. حضرت صادق عليه السلام با رُطَب از ما پذيرايى فرمودند. يكى از همراهان من، پس از اينكه رُطبها را مىخورد، هسته آنها را دور مىانداخت.
پس از اينكه آن شخصْ چند بار اين كار را تكرار كرد، امام فرمودند: چرا هستههاى خرما را دور مىاندازى؟ اين كار، اسراف است.
چرا مواظبِ كار خودت نيستى؟![1] پيامبر گرامى اسلام فرمودهاند:
«مَنْ اكَلَ ما يَشْتَهى وَ رَكِبَ ما يَشْتَهى وَ لَبِسَ ما يَشْتَهى لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ الَيْهِ حَتّى يَنْزَعَ اوْ يَتْرُكَ.»[2]
يعنى كسى كه پيروِ خواستههاى شكمِ خود است و مراقب نيست كه بايد چه غذايى را بخورد و چه غذايى نخورد و ...، خداوند به چنين فردى با نظرِ رحمت نگاه نمىكند تا هنگامى كه بميرد يا دست از رفتار زشتِ خود بردارد و توبه نمايد.
امام صادق عليه السلام از حضرت على عليه السلام نقل كردهاند كه:
در زمان ما، مركز رفاهپرستى، دنيا گرايى، تجمل و مُدپرستى، در اروپا و آمريكا يا به تعبير ديگر، در مغرب زمين است. در دنياى پيش از اسلام و حتى در صدر اسلام، ايران و روم، اين نقش را ايفا مىكردهاند.
پس در واقع، در صدر اسلام، كلمه «عَجَمْ» از نظر فرهنگى، هم معنا با عبارتِ" جوامع سرمايهدارى غرب"، در زمانِ ما بوده است. در صدر اسلام، ايران و روم بر دنيا حكومت مىكردهاند و غذا و لباس و آداب و رسوم و شيوه زندگىشان براى ساير مردم دنيا مُد مىشده است.
پس پيام اين روايت اين است كه: عربها تا هنگامى كه از اسلام الهام مىگيرند و با شيوهاى ساده، زندگى مىكنند، در خير و خوبى به سر خواهند برد و هر گاه به اصطلاحِ امروز، فرنگىمآب شدند و رفاهطلبى، تجمل گرايى و اسراف پيشه كردند، خداوند لباسِ ذلّت بر آنان مىپوشاند.
در باره اصل اعتدال، روايات ديگرى هم برايتان يادداشت كردهام كه به دليل تمام شدنِ وقت از خواندنِ آنها خوددارى مىكنم.
از آنچه گفته شد، نتيجه مىگيريم كه يكى از اصول اسلام، اصل اعتدال و ميانهروى در زندگى است.
بويژه در جامعهاى كه گروهى از مردم، مستضعف، پا برهنه و گرسنه هستند و درآمد آنها كمتر از هزينه زندگىشان است، در جامعهاى كه برخى از مردم در اثر فشار فقر، مشكلات و گرفتارىهاى مختلف دارند؛ در چنين جامعهاى، يك سرمايهدار، با خصوصيات جهان سرمايهدارى نمىتواند زندگى كند.
يك انسان متعهد، خدا را مىبيند و رضاى او را مىطلبد. يك انسان مادّى، خودش را مىبيند و لذتهايش را مىطلبد. انسان مادّى از درد فرار مىكند و انسان متعهد از خشمِ خدا مىگريزد. انسان مادّى، معناى خدمت به خلق
[1]- در آن زمان از هسته خرما به عنوان غذاى شتر استفاده مىشده است. از اين رو، اسلام حتى دور انداختنِ آن را هم ممنوع كرده است.
[2]- ر. ك: مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، ج 77، ص 139، باب 7، روايت 1.