responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 590

خون و شهادت‌ها. حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه مى‌فرمايد:

«وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَقْتُلُ آبَاءَنا وَ ابْنَاءَنَا وَ اخْوَانَنَا وَ اعْمَامَنَا. مَا يَزيدُنَا ذلِكَ الَّا ايمَاناً وَ تَسْليماً وَ مُضِيّاً عَلَى اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلى‌ مَضَضِ الأَلَمِ وَ جِدّاً فى‌ جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانِ انْفُسَهُمَا ايُّهُما يَسْقى‌ صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ. فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنا مِنَّا. فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا انْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ انْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً اوْطَانَهُ وَ لَعَمْرى‌ لَوْ كُنَّا نَأتى‌ مَا اتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدّينِ عَمُودٌ وَ لا اخضَرَّ لِلْإيمانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّها نَدَماً!»[1]

[ما- در ميدان كارزار با رسول خدا بوديم.

پدران، پسران، برادران و عموهاى خويش را مى‌كُشتيم و در خون مى‌آلوديم. اين خويشاوندكُشى‌- ما را ناخوش نمى‌نُمود بلكه بر ايمانمان مى‌افزود، كه در راهِ راست پا بر جا بوديم، و در سختى‌ها شكيبا، و در جهاد با دشمنْ كوشا. گاه تنى از ما و گاه تنى از سپاهِ دشمن به يكديگر مى‌جَستند و چون دو گاوِ نر سر و تنِ هم را مى‌خَستند. هر يك مى‌خواست جامِ مرگ را به ديگرى بپيمايد، و از شربتِ مرگش سيراب نمايد. گاه نصرت از آنِ ما بود، و گاه دشمنْ گوى پيروزى را مى‌ربود. چون خداوند- ما را آزمود- و صدقِ ما را مشاهدت فرمود، دشمنِ ما را خوار ساخت، و رايتِ پيروزىِ ما را برافراخت.

چنانكه اسلام به هر شهر و ديار رسيد، و حكومتِ آن در آفاق پايدار گرديد. به جانم سوگند، اگر رفتار ما همانندِ شما بود، نه ستون دين پا به جا بود و نه درختِ ايمان شاداب و خوشنما. سوگند به خدا، كه از اين پس خون خواهيد خورد و پشيمانى خواهيد بُرد.]

يعنى گمان نكنيد كه در آن همه پيروزى كه در صدر اسلام به دست آمد، ما در گوشه‌اى ايستاده بوديم و خداوند به تنهايى مى‌جنگيد و نصرتِ خود را بر ما نازل مى‌فرمود.

خداوند ما را امتحان كرد. ما دل‌هايمان را روى زره‌ها پوشيديم. شمشيرها را از غلاف‌ها كشيديم. پدر بر روى پسر و پسر بر روى پدر شمشير كشيدند و در راه خدا با خويشاوندانِ خود جنگيدند. ما اسلام و ايمانِ خود را اثبات كرديم و آنگاه خداوند نصرتِ خود را نازل فرمود.

شما مردم ايران! در تمام مراحلْ از خود حُسنِ نيّت و حُسنِ عمل نشان داديد.

گذشت و فداكارى كرديد. استقامت ورزيديد.

محكم ايستاديد. در جبهه‌ها جنگيديد.

در شهرها مقاومت كرديد و در كوران حوادث، مشكلات را به جان خريديد.

در جريان رحلت حضرت امام، براى خدا، آن سوگوارىِ با شكوه و بى نظير را بر پا كرديد. پس از آن، دنيا منتظر بود تا ايران براى تعيين مقام رهبرى، در ظرف چند ساعت منفجر شود؛ اما خبرگانِ شما با يك حركتِ بسيار زيبا و عالى، رهبر كشور را تعيين كردند.

پس از آن نيز خداوند بارها مشاهده كرد كه شما همه چيزتان را در راه خدا داديد.

خداوند هم اين پيروزى بزرگ را كه ما چشم انتظارِ آن بوديم، به شما ارزانى داشت.

ان‌شاءالله هميشه پيروز باشيد.

من فكر نمى‌كردم كه پيروزى‌هايى با اين بزرگى و چنين پشتِ سرِ هم، نصيبمان گردد؛ اما رحمت خداوند، بى انتها است و اين گونه الطاف خود را شامل حال ما قرار داد.


[1]- ر. ك: نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدى، خطبه 56، ص 46.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 590
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست