داخلى و خارجى، چوب لاى چرخ گذاشتنها، اذيتها، شيطنتها و شكنجهها سبب مىشوند كه انسان مقدارى در راه خودش متزلزل شود.
همچنين برخى اوقات، بد فهميدن، غلط تشخيص دادن يا عوامل ديگرى موجب مىشوند كه انسان صبر و استقامت خود را از دست بدهد.
به عنوان مثال، شما تاريخ انقلاب هند را خواندهايد. از كارها و سخنان گاندى اطلاع داريد. از گاندى نقل شده كه در باره انقلاب هند گفته است: «من براى مردم هند، هيچ حرف يا سخن يا مطلب جديدى نياوردهام؛ تنها پيام من به مردم هند اين است كه اگر مردم هندوستان بخواهند خوشبخت زندگى كنند، بايد زندگى پر افتخارِ قهرمانان كربلا را به دقت مطالعه كنند و راه حسين بن على را انتخاب كنند».
انقلاب هند با اين انديشه، آغاز شده است؛ اما آيا آن انديشه با هندِ امروز تطابق دارد؟! آيا هندوستانِ امروز كه در پاكستان، بنگلادش، كشمير و جامو آن گونه مسلمانكُشى مىكند، با آن هدفِ گاندى سازگار است؟!
همچنين عراق را در نظر بگيريد. در اين كشور، عبد الكريم قاسم روى كار آمد و پيشينيانِ خود را كنار زد. آيا حاكميت صدام بر عراق- كه جنگ تحميلى را با آن همه مشكلات و گرفتارىها بر ايران تحميل كرد و فاجعه حلبچه را به وجود آورد- امتدادِ انقلابِ عبد الكريم قاسم است؟
سرنوشت انقلاب الجزاير نيز يك نمونه ديگر براى از دست دادنِ استقامت است.
در مصر، وقتى كه جمال عبد الناصر و افسرانِ جوانْ قيام كردند، آيا آنها مىخواستند مصرِ دوره انور سادات و حسنى مبارك را درست كنند؟!
معناى اين كه استقامت از بين مىرود، اين است كه صبر از دست مىرود. ارزشها كم كم ضعيف مىشوند تا تبديل به ضد خودشان يعنى ضد ارزش شوند.
خداوند در قرآن شريف به شدت بر حفظ استقامت و صبر تأكيد نموده و در نود و چهار مورد با استعمالِ عنوان «صبر» و در نُه مورد با استعمال عنوان «استقامت»، ما را از خطرِ كم صبرى و بى استقامتى ترسانيده است.
اين انقلابِ مقدس، اسلامى و آسمانى و الهى است. خون شهداى بسيار زيادى در راه پيروزى و دفاع از اين انقلاب، قربانى شده است.
اين امكان وجود داشت كه روزى در اثر مشكلات، پيشامدها، دشمنىها، خطرات و مانندِ آنها، به ذهنِ برخى از ما خطور كند يا با زبان و حركتمان تأييد كنيم كه صبر و استقامتِ ما رو به پايان است و ما بىتاب شدهايم.
خداى سبحان با آن آياتِ قرآن شريف به ما هشدار داده و ما را از اين خطر ترسانيده است كه مبادا در راه دفاع از چنين انقلابى، بى صبر و بى استقامت شويد؛ زيرا در اين صورت، دنيا و آخرتِ خود را از دست خواهيد داد.
اولين سالهاى پيروزى انقلاب اسلامى ايران، مانند سالهاى 1358، 1359، 1360 و 1361 را به ياد آوريد. همگى به ياد داريد كه در هنگامى كه اين انقلاب شكوهمند با عنايت پروردگار و رهبرى پيامبر گونه امامِ راحل و همتِ اين امت شهيد پرور به بار رسيد، ارزشهاى اسلامى در جامعه ما زنده شدند و به كشورِ ما باز گشتند.
با پيروزى انقلاب اسلامى، بىحجابى در كشور ما از بين رفت. بد حجابى بسيار ضعيف شد. زندگى تجملى به زندگى ساده تبديل شد. سادهنوشى و سادهپوشى، شعار ما شد.