responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 537

امر فرمود تا با شير و گوشت، غذايى كه در ميان عرب‌ها مرسوم بود، طبخ نمودند و همه بنى هاشم را به مهمانى دعوت كرد.

ابو لهب، عموى پيامبر صلى الله عليه و آله نيز از بنى هاشم بود و به ميهمانى دعوت شد.

در آن ميهمانى، پيامبر صلى الله عليه و آله براى خويشاوندان خود سخنرانى كرد و فرمود:

مردم! هيچ رهبرى به پيروان خودش خيانت نمى‌كند. بدانيد همان گونه كه مى‌خوابيد، مى‌ميريد و همان گونه كه از خواب بر مى‌خيزيد، زنده مى‌شويد. هر كس در گرو اعمال خويش است. من از طرف خداوند مبعوث شده‌ام تا شما را به سوى خداوند دعوت كنم.

آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

هر كس كه اول با من بيعت كند، او وصىّ من و خليفه من و ولىّ امور مسلمين بعد از من خواهد بود.

ابن اثير در كتاب الكامل، اين مطلب را نقل كرده است. در چاپ‌هاى سابقِ كتاب الكامل، اين مطلب وجود دارد. افراد خيانتكار در چاپ‌هاى جديد كتاب الكامل دست برده‌اند و اين مطلب را از متن كتاب حذف كرده‌اند.

البته در چاپ‌هاى قديم نيز شخصى حاشيه زده و گفته است: اين مطلب درست نيست زيرا اگر صحيح بود، حضرت على عليه السلام به آن استناد مى‌كرد و چون حضرت على عليه السلام به آن استناد نكرده، معلوم مى‌شود كه اين مطلب، در سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله در روز «انذار» وجود نداشته است.

از اولين روزهاى پيدايش اسلام، مسئله ولايت، پا به پاى مسئله رسالت، مطرح شده است. در تعاليم اسلامى، از سوى خداوند سبحان و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تأكيد فراوانى بر مسئله ولايت صورت گرفته است.

در حَجّة الوداع، خداوند به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دستور داد كه مسئله ولايت و تعيين ولىّ را آشكارا اعلام كند تا عذرى براى هيچ كس باقى نمانَد.

آيه‌اى كه در اول خطبه تلاوت كردم، در حجّة الوداع نازل شد. اگر ما همه آيات قرآن را مطالعه كنيم، مى‌بينيم كه اين آيه، لحن خاصّى دارد و لحنِ آن با لحن ساير آيات قرآن متفاوت است. خداوند در اين آيه مى‌فرمايد:

«يا ايُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما انْزِلَ الَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»[1]

[اى پيامبر! آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم برسان.]

لحن اين قسمت از آيه، عادى است. از اين جا به بعد، لحن آيه تند مى‌شود و مى‌فرمايد:

«وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[2]

[اگر چنين نكنى، امر رسالتِ او را ادا نكرده‌اى.]

يعنى اگر در ابلاغ اين مطلبْ كوتاهى كنى، رسالتِ خدا را انجام نداده‌اى. منظور، اين نيست كه اگر اين مطلب را بيان نكنى، همين مطلب را بيان نكرده‌اى؛ زيرا اين كه اگر انسان چيزى را بيان نكند، آن را بيان نكرده است، از شدتِ وضوحْ نياز به گفتن ندارد.

منظور اين است كه روح و محتوا و ادامه رسالتِ تو، به ابلاغِ اين مطلب كه بر تو نازل كرده‌ام، بستگى دارد. اگر اين مطلب را ابلاغ نكنى، رسالتِ تو، ناتمام و ناقص است.

سپس خداوند مى‌فرمايد:

«وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ...»[3]

[و خدا تو را از مردم حفظ مى‌كند ...]

ازلحن آيه آشكار است كه آنچه بايد ابلاغ شود، مطلب بسيار مهمى است.

روح رسالت است؛ زيرا اگر ابلاغ نشود،


[1]- سوره مائده( 5)، آيه 67.

[2]- همان.

[3]- همان.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 537
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست