در اين خطبه مىخواهم مطالبى را كه چند هفته پيش در باره حوزههاى علميه شيعه خدمتتان عرض كردم، ادامه دهم.
حضرت امام در وصيتنامهشان فرمودهاند:
«لازم است كه علما و مدرسين محترم نگذارند درسهايى كه مربوط به فقاهت است و حوزههاى فقهى و اصولى، از طريق مشايخِ معظّم كه تنها راه براى حفظ فقه اسلامى است، منصرف شوند. كوشش نمايند كه هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و پشتكار و تحقيقها افزوده شود».
همچنان كه مىبينيم، حضرت امام به حوزههاى علميه تأكيد فراوان مىنمودند كه از روش مشايخِ عظام منصرف نشوند. در آخرين بيانيههاى حضرت امام نيز كه به قلم و امضاى خود ايشان بود، مطالب ديگرى در باره حوزههاى علميه بيان فرمودند.
بر خودم لازم مىدانم كه مطالبى در باره حوزههاى علميه خدمتتان عرض كنم؛ زيرا من تا كنون نشنيدهام كه اين مطالب بيان شوند.
خوشبختانه پس از پيروزى انقلاب، به بركت انقلاب، مهاجرت جوانان تحصيل كرده به حوزه علميه قم شروع شده است. اكنون تعداد فراوانى از طلبههاى حوزه علميه قم داراى ديپلم رياضى يا تجربى هستند.
برخى از آنان فوق ديپلم يا ليسانس هستند.
حتى برخى از آنان داراى درجه فوق ليسانس و دكترا هستند.
من طلبهاى را ديدم كه ليسانس كامپيوتر داشت و در حوزه علميه قم درس خارج مىخوانْد. او نيروى ارزندهاى براى اسلام است.
با هم به پانزده يا بيست سال قبل باز مىگرديم تا ببينيم در آن شرايطِ سخت چه كسانى در دانشگاهها، مجامع كارگرى، بازار و در ميان مردم، پرچمدار اين نهضت و انقلابِ عزيز بودند؟ چه كسانى شهداى عزيز خود را قربانىِ اين نظام كردند؟ در آن روزهاى خطرناك، چه كسانى واسطه حضرت امام و مردم بودند؟
در آن دوره، علماى كشورِ ما به سه دسته تقسيم مىشدند. گروهى از آنان وابسته به حكومت طاغوت بودند. تعداد فراوانى از علماى كشورمان نيز مأيوس، بىتفاوت و ساكت بودند. بدشان نمىآمد كه در اين كشور، حكومت اسلامى بر پا شود؛ اما اميدى به اين مطلب نداشتند.