در جمهورى اسلامى ايران، چه كسى بايد جلوِ اشتباهاتِ مسئولان كشور را بگيرد؟
مردم ايران به مسئولان كشورِ خود، رأى دادهاند، آنها را انتخاب كردهاند و به آنان افتخار مىكنند. چه كسى بيشتر از همين مردم، صلاحيتِ مذاكره و هشدار و نصيحت به مسئولان را دارد؟
آيا يكى از وظايف حتمىِ ما، «النّصيحةُ لأئمّة المؤمنين» (پند دادن به رهبران و مسئولان) نيست؟!
انگيزه من از طرحِ اين بحث، اين است كه اخيراً احساس مىكنم كه در كشورِ ما يك نظريه بيمار گونه در ارتباط با عصمتِ مسئولان، در حال رشد و پيدايش است. اگر يكى از مسئولان چيزى بگويد و شخصِ ديگرى بگويد كه نظر من با نظر آن شخصِ مسئولْ تفاوت مىكند، فوراً برچسبى به او مىزنند.
اگر كسى با يكى از مسئولان كشور اختلاف نظر داشته باشد، فوراً به او مىگويند:
تو ضد انقلابى، ضد نظام جمهورى اسلامى هستى، ضد مسئولين كشور هستى، تو ضد ولى فقيه هستى. كسى كه اين حرفها را بر زبان مىآوَرَد و اين برچسبها را مىزند، خودش حرفهايش غير اسلامى است.
ممكن است يكى از دلسوختگان، دلباختگان و عاشقان انقلاب، يك جانباز جنگ تحميلى، فردى علاقهمند به قرآن و اسلام و نظام جمهورى اسلامى و مسئولان اين نظام، در چند مورد با مسئولان نظامْ اختلاف داشته باشد و نظرِ خودش را ارائه كند.
چگونه و بر اساسِ كدام ميزان شرعى، مىتوان اين گونه افراد را متهم به ضد انقلابى بودن، ضد ولى فقيه بودن و ضد مسئولين كشور بودن، نمود؟
اگر چنين كارهايى بكنيم، ديگر نمىتوانيم وحدتِ خودمان را در جبهه داخلى حفظ كنيم.
با زدنِ چنين حرفهايى، حفظ وحدت ملى ممكن نخواهد بود.
برادران و خواهران عزيز! سروران گرامى! ما نمىتوانيم به نامِ اسلام، جلوِ حقوق مشروعِ مردم را بگيريم. ما نبايد به اسمِ اسلام، مسائل غير اسلامى را در ميان مردم ترويج دهيم.
منِ [شهروند] به مسئولان كشور رأى دادهام و آنها را انتخاب كردهام. اكنون نيز به حرفهاى آنها گوش فرا مىدهم. [حال] اگر ببينم به بعضى از حرفهاى من كه مخالفِ نظر آنها است، گوش فرا مىدهند، من بيشتر به آنها علاقهمند مىشوم.
ما بايد در جامعه اين حق را به مردم بدهيم كه همچنان كه مىتوانند پاى صندوقهاى رأى بروند و مسئولان كشور را انتخاب نمايند، همان طور آزاد باشند كه نظريات مخالفِ خود را هم ابراز كنند. مردم بايد براى اظهار نظرِ مخالف با مسئولان كشور، آزاد باشند و بدانند كه اظهار نظريهاى مخالف با نظريه مسئولان براى آنها دردِ سر ايجاد نخواهد كرد.
آزادى مردم در اظهار نظرياتِ مخالف با مسئولان كشور، نه تنها شرعى و قانونى است، بلكه مصلحت نظام نيز در همين است.
من به عنوان يك برادر، يك پدر، يك شهروند، يك دلسوز انقلاب و يك نوكر انقلاب، به همه شما برادران و خواهران عزيز توصيه و سفارش مىكنم كه به قصد انجام يك خدمتِ بزرگ به انقلاب، كارى بر خلاف مصالحِ نظام انجام ندهيد.
مبادا خداى ناكرده جلوِ آزادى مردم را بگيريد. بگذاريد همه مردم در صحنه باشند.
بگذاريد همه مردم از حقوق مشروع خود استفاده كنند. بگذاريد همه مردم از اين كه بحمد اللّه در سايه نظام جمهورى اسلامى ايران از آزادى فكر و بيان و قلم بهرهمندند، راضى و خوشنود باشند.