responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 477

بنده هميشه در يادِ مردم باشم؟!

من هر گاه به يادِ عظمت روحىِ حضرت امام مى‌افتم، بسيار تكان مى‌خورم. بعضى اوقات، ايشان به طور عادى سخن مى‌گفتند، اما حرف‌هايشان تأثير بسيار عميقى در انسان مى‌گذاشت.

يكى از خاطراتى كه من از امام دارم و اثر بسيار عميقى در روحِ من گذاشته، اين است كه شبى در خدمتِ ايشان بوديم. نام برخى افراد به ميان آمد. بعضى از افرادى كه حضور داشتند، خدمتِ حضرت امام عرض كردند كه:

آقا! اين افرادْ نظام را قبول ندارند.

حضرت امام فرمودند: خير، اينها نظام را قبول دارند؛ شما را قبول ندارند. به امام عرض كردند: آقا! ما كى هستيم. اينها شما را قبول ندارند. گوينده اين حرف، راست هم مى‌گفت؛ زيرا اشخاص مورد بحث، حضرت امام را قبول نداشتند.

خواهش مى‌كنم به جوابِ حضرت امام با دقت گوش كنيد. حضرت امام خيلى عادى فرمود: خوب، قبول نداشته باشند. مگر من جزء اصول دين هستم؟!

خدا را گواه مى‌گيرم كه من از اين عظمتِ روحىِ حضرت امام بر خود لرزيدم. با خود گفتم: او كجا است و ما كجاييم. او چگونه فكر مى‌كند و ما چگونه!

در ابتداى انقلابْ ضرورى بود كه انقلاب تمام نيروهايش را به ميدان بياورد. امام پيشتاز بود و پشتِ سرِ ايشان گروه‌ها و افراد مختلف مانند مطهرى‌ها، بهشتى‌ها، طالقانى‌ها، باهنرها، مفتح‌ها، منتظرى‌ها، على غفورى‌ها و على تهرانى‌ها بودند. در اين دوره، من هم جزو سياهى لشكر بودم.

در سال‌هاى اولِ انقلاب، لازم بود همه به ميدان بيايند، تا هر كس گوشه‌اى از بارِ انقلاب را بر دوش بگيرد. از ميان پيشتازان انقلاب گروهى شهيد شدند و تاجِ پر افتخار شهادت بر سر نهادند.

گروهى از آنها هم به دلايل مختلف، از اواسطِ راه از پيشتازىِ انقلاب عقب ماندند.

گروهى از آنها، به فضل پروردگار هنوز زنده هستند و مشغول خدمت به مسلمانان مى‌باشند. ان‌شاءالله خداوند وجود آنها را از همه آسيب‌ها حفظ كند. در اين ميان، من از كسانى بودم كه به حكمِ ضرورتْ وارد ميدانِ قبولِ پُستِ مسئوليت‌هاى اجتماعى شدم.

به ياد دارم كه در پاريس از حضرت امام پرسيدم: آيا شما كه به ايران تشريف مى‌بريد و مى‌خواهيد نظام جديدى تأسيس كنيد، آيا خودتان رياستِ حكومت را در دست مى‌گيريد؟ امام فرمودند: خير، من مى‌خواهم به قم بروم و طلبگى كنم.

اين مطلبى را كه از حضرت امام برايتان نقل كردم، جزو مطالبى نيست كه حضرت امام فرموده‌اند: اگر از من نقل كردند، قبول نكنيد؛ زيرا اين مطلب در زمانِ حضرت امام هم منتشر شد و ايشان انكار نكردند.

هنگامى كه امام به ايران تشريف آوردند، همگىِ شما به ياد داريد كه ايشان در ابتدا در تقسيمِ پُست‌ها و منصب‌ها، چندان توجهى به روحانيون نمى‌كردند؛ بلكه غير روحانيون را براى مسئوليت‌هاى مختلفْ نصب مى‌كردند.

اما در عملْ شرايطى پيش آمد كه حضرت امام مجبور شدند تعداى از روحانيون را در منصب‌هاى حكومتى وارد كنند و برخى از مسئوليت‌هاى حكومتى را به آنها بسپارند.

اكنون با تغييرِ آن شرايط، اگر نيروهاى فعال، با نشاط، با كارآيىِ خوب و پر تحركى پيدا شدند كه همان مسئوليت‌ها را به خوبى به عهده بگيرند، آيا اشكالى دارد كه هر كس، كار انتخابىِ خودش را انجام بدهد؟!

پيرامونِ رفتنِ من از تهران به قم، شايعاتى وجود دارد. اگر شما چيزى از شايعات را شنيديد، بدانيد كه همه آنها دروغ و

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 477
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست