آموزش و پرورش، فرهنگ عمومى، امنيت قضائى، امنيت اقتصادى، ارشاد و هدايت، اينها همه از حقوق مردم بر عهده حكومت هستند. مردم بايد اين حقوق خود را از حكومتْ طلب كنند و حكومت را يارى دهند تا بتواند اين بار سنگينِ مسئوليت را به دوش بكشد.
حضرت على عليه السلام فرمود: مردم! شما به من رأى داديد، از من خواستيد كه رهبرىِ شما را بپذيرم و با من بيعت كرديد. اكنون بايد به بيعتتان وفا كنيد و يار و همكار من باشيد.
حقوق ديگرى كه امير المؤمنين على عليه السلام براى رهبر بر عهده مردم ذكر مىفرمايد، همگى مصاديق وفا به بيعت هستند.
اى مردم! در حضور و غياب، مواظب من باشيد و در هر جا اشتباهى، انحرافى و قصورى از من ديديد، بايد به من تذكر دهيد و مرا ارشاد نماييد تا جلوِ انحرافات گرفته شود.
مردم! تا هنگامى كه مسئوليتِ رهبرى شما بر عهده من است، هر گاه شما را به كمك خواستم، بايد پاسخ مثبت به من بدهيد و دعوتم را اجابت كنيد.
اين، حقّ دولت است كه از ما مردم كمك بخواهد و بر ماست كه او را يارى دهيم.
وقتى دولت، داوطلبان جنگ را به جبهه دعوت مىكند تا با صدام بجنگند و آثار تجاوز را از بين ببرند، بايد او را اجابت كرد.
صدام هنوز بعضى از شهرهاى ايران را در تصرف و سلطه خود نگه داشته است و حاضر نيست دست از تجاوز بردارد و با اين حال، ابر قدرتها و حكومتهاى مرتجعِ منطقه از ما مىخواهند كه با صدام صلح كنيم. آيا درخواست آنها صحيح و منطقى است؟ براى دستيابى به صلح، آيا ظالم و متجاوز را بايد تحت فشار گذاشت يا مظلوم را؟
حاميان صدام، ما را جنگ طلب مىدانند، در حالى كه ما جنگ طلب نيستيم.
از ما مىخواهند كه با صدام صلح كنيم؛ اما صلحى كه به ما ارائه مىكنند، در حقيقت و ماهيتْ صلح نيست، تسليم شدن است.
عجيبتر اين كه صدامِ شكست خورده كه در آستانه سقوط در جهنم است، هنوز برخوردى جسورانه و متجاوزانه دارد. براى ما چه راهى جز جنگ وجود دارد؟ آيا در اينجا، اين منطق صحيح نيست كه اين امّت بگويد: «تكليف اين جنگ بايد در جبههها روشن شود»؟
(تكبير نمازگزاران)
على عليه السلام مىفرمايد: يكى از حقوق من و رهبران حكومت اسلامى بر عهده مردم، اين است كه دعوتش را اجابت كنند.
يكى از دعوتهايى كه دولت اخيراً مطرح كرده است، دعوت به همكارى براى انجام سرشمارى نيروى كار كشور است كه انشاءالله نتيجه آن، نقش بسيار مفيدى در سازندگى كشور خواهد داشت. اميدوارم كه همه مردم فعالانه در اين امر با دولت همكارى كنند.