مطالبى كه بر بيانِ آن در خطبههاى نماز جمعه، بسيار تأكيد شده است، تقوا است. تقوا هم بخشى از اخلاق اسلامى است.
بنا بر اين در معارف اسلامى، همان گونه كه فلسفه و كلام در باره اعتقادات و فقه در باره اعمالْ وجود دارد، براى تربيت و پرورش روح انسان نيز اخلاق اسلامى و علم اخلاق اسلامى را در نظر گرفتهاند و كتابهاى فراوانى مانند احياء العلوم و جامع السعادات و معراج السعادة و المحجة البيضاء را در اين باره تأليف كردهاند.
در طول تاريخ اسلام، همواره معلمان اخلاق، مهمترينِ علما بودهاند. در عصر ما، مرحوم آيت الله سيد على قاضى طباطبائى معلم اخلاق حوزه علميه نجف بود. ايشان شاگردان اخلاقىِ بسيار زيادى تربيت نمود.
يكى از شاگردان و تربيت يافتگانِ درس اخلاق ايشان، مرحوم استاد علامه آيت الله طباطبائى نويسنده تفسير الميزان بود. چنان كه نقل كردهاند، مرحوم آيت الله العظمى حكيم هم در درس اخلاق مرحوم آيت الله قاضى طباطبائى شركت مىكردند.
در حدود سال 1322 ه. ش. كه من به قم مشرّف شدم، شناخته شدهترين معلم اخلاق حوزه علميه، حضرت امام خمينى (صلوات نمازگزاران) بودند. ايشان عصر روزهاى جمعه در مَدرَس زير كتابخانه مدرسه فيضيه، درس اخلاق مىدادند. استاد ايشان مرحوم آيت الله آقا ميرزا جواد ملكى تبريزى بود.
در آن زمان، علاوه بر حضرت امام خمينى، بعضى از بزرگان ديگر مانند حضرت آيت الله شيخ حسين تهرانى و حضرت آيت الله سيد حسين فاطمى نيز درس اخلاق مىگفتند.
يكى از شاگردان درس اخلاقِ حضرت امام كه مقيّد بودند هميشه در كلاس درس اخلاق ايشان حاضر شوند و از مطالب درس، يادداشت بر مىداشتند، مرحوم استاد شهيد مطهرى بودند.
برادران و خواهران عزيز! اخلاق اسلامى تا كنون چه تأثيرى در انقلابِ ما داشته است؟
ما تا كنون دو مرحله بسيار حساس و شكوهمند از انقلاب اسلامى را پشت سر گذاشتهايم.
يكى از اين دو مرحله، مرحله غلبه بر نظام شاهنشاهى بود كه واقعاً شكوه جهانى داشت.
در مرحله غلبه بر نظام شاهنشاهى، سلاح ما چه بود؟! آيا سلاحهاى زيادى داشتيم؟! آيا سلاحهاى ما مدرن بود؟! آيا تشكيلات ما خيلى قوى بود؟! آيا اطلاعات بسيار وسيعى داشتيم؟! آيا سياستِ جهانى از ما حمايت مىكرد؟! چگونه اين انقلاب به پيروزى رسيد؟! ما در اين نبرد بزرگ جز سلاحِ تقوا وايمان و اخلاق، سلاح ديگرى نداشتيم.
آنها كه در هنگام مبارزه با شاه، شبها بر روى پشت بامها تكبير مىگفتند و روزها با سينههاى عريانْ جلوِ سلاحهاى گرم مىرفتند، از چه منبعى نيرو مىگرفتند؟ ريشه و منبع نيروى آنها، همان اخلاق و ايمان و تقوا بود.
در يك جمله، ما در هنگام جنگيدن با شاه، تنها با سلاح اخلاق اسلامى، بر دنيا غلبه كرديم.
دومين مرحله انقلاب ما، حدود هشت سال، دفاع مقدس در دوران جنگ تحميلى بود. من نمىخواهم حتى يك جمله از خاطراتِ آن جنگ را در اينجا تكرار كنم؛ اما ما با تكيه بر چه سلاحى مىجنگيديم؟
ما در دوره جنگ تحميلى، در محاصره اقتصادى به سر مىبرديم. از نظر سلاحهاى مختلف و وسايل دفاعى، دچار كمبود شديد بوديم. فرزندان ما، رزمندگان و نيروهاى مسلح عزيز ما، شبها در ميدانهاى جنگ، دعاى كميل و توسل مىخواندند و روزها در سايه همان توسل و اخلاق اسلامى، با فداكارى و ايثار و از خود گذشتگى، بار سنگينِ جنگ را