را طراحى كردند. خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد كه براى نجات از توطئه مشركان از مكه خارج شود و به مدينه برود. براى اينكه مشركان پى به هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله نبرند تا ايشان بتواند از محاصره آنها خارج شود، قرار شد كه يك نفر براى فريبِ مشركان در رختخوابِ پيامبر صلى الله عليه و آله بخوابد.
علىِ بيست و سه ساله در ليلة المبيت در رختخواب پيامبر صلى الله عليه و آله خوابيد. رسول الله صلى الله عليه و آله اين هجرت را انجام داد و تا مسجد قبا رفت و در آنجا منتظرِ آمدنِ على عليه السلام شد.
على عليه السلام مادرِ خود- فاطمه بنت اسد- و فاطمه زهرا عليها السلام و ساير دختران پيامبر صلى الله عليه و آله و ضُعفاى از مسلمانان را همراهى كرد و آنان را از مكه به مدينه آورد. مشركان در بين راه به على عليه السلام حمله كردند. يكى از دختران پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا سقط جنين كرد. على عليه السلام با مشركان جنگيد و همراهانِ خود را به قبا رسانيد و همراه با پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مدينه شد.
على بن ابى طالب عليه السلام سال دوم هجرت با فاطمه زهرا عليها السلام ازدواج كرد و داماد پيامبر صلى الله عليه و آله شد. رسول الله صلى الله عليه و آله ده سال در مدينه زندگى كرد و در تمام اين دوران، على در كنار پيامبر بود. هنگامى كه على عليه السلام سى و سه ساله شده بود، رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله فرا رسيد و ايشان از دنيا رفت.
با تمام مقدماتى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى خلافت و وصايت و وزارتِ على بن ابى طالب، چيده بود، اين امر عملى نشد.
پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، على عليه السلام آمد و خواستارِ خلافتِ خود شد. ديد گروههاى سياسىِ مختلف كاملًا جَوسازى كردهاند، همپيمانانِ خودشان را جمع نمودهاند و جبههگيرىها انجام شده است. على عليه السلام ديد بدون خونريزى و آدمكشى كار از پيش نخواهد رفت. بنا بر اين على عليه السلام براى حفظ وحدت مسلمانان، از خلافتِ خود چشم پوشيد و خانهنشينى را برگزيد.
عباس بن عبد المطلب شخصيتِ مهمّ بنى هاشم و ابو سفيان بن حرب، رئيس قبيله بنى اميه كه در آن زمان دو قبيله بسيار بزرگِ عرب بودند، نزد حضرت على عليه السلام آمدند و گفتند: ما با تو بيعت مىكنيم. ابو سفيان به امير المؤمنين عليه السلام گفت: من به تو قول مىدهم آنچنان از تو حمايت كنم كه مدينه را برايت مانندِ مور و ملخ، از لشكر پُر كنم.
امير المؤمنين عليه السلام بيعتِ آنها را رد كرد و در جوابِ آنها فرمود:
[مردم! از گردابهاى بلا با كشتىهاى نجات برون شويد! و به تبارِ خويش منازيد، و از راه بزرگى فروختن به يك سو رويد! هر كه با ياورى برخاست روىِ رستگارى بيند، وگر نه گردن نهد و آسوده نشيند كه- خلافت بدينسان همچون- آبى بد مزه و نادلپذير است، و لقمهاى گلوگير ...]