responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 332

صلح طلبى سر مى‌دهند، صلحِ شرافتمندانه را نمى‌گويند. اينها صلح بدون قيد و شرط و بلكه بالاتر از آن، صلح با شرايط شوراى امنيت را مى‌گويند.

ما كه قطعنامه شوراى امنيت را پذيرفتيم اما به شرط اينكه شوراى امنيت يك كلمه بگويد كه صدام متجاوز است. شوراى امنيت از ما انتظار دارد كه از خونِ اين همه شهدا بگذريم؛ اما خودشان حتى حاضر نيستند يك كلمه هم بگويند كه اين جرثومه فساد يعنى صدام، متجاوز است.

شوراى امنيت حاضر نيست كه متجاوز را اعلام كند اما به ما مى‌گويد: صلح كنيد! مدعيان صلح طلبى و مصلحت انديشى در ايران نيز حرفِ شوراى امنيت را تكرار مى‌كنند. بدتر از اينها آن جرثومه‌هاى فسادى هستند كه به خاطر يك لقمه نانِ دريوزگى كه مى‌گيرند و مى‌خورند، مى‌گويند: شرط صدام براى صلح را بپذيريد.

كسانى كه مى‌خواهند صلحِ ظالمانه و با رعايتِ شرايط صدام را به ايران تحميل كنند، بايد بدانند كه راهپيمايى ديروز و برپايى مراسم دهه فجر، مشت محكمى به دهان آنها بود و پيام مردم ايران، اين است كه: كسى حق ندارد از طرفِ ما حرف بزند. (تكبير نمازگزاران و شعار «مى‌جنگيم، مى‌ميريم، سازش نمى‌پذيريم»)

نغمه ناهنجار ديگرى كه عده‌اى به سبب نزديك شدنِ موقعيتِ انتخابات سر داده‌اند، اين است كه با شعارهاى مختلف، مظلوم‌نمايى مى‌كنند و مى‌گويند: آزادى نيست. منظورشان اين است كه چه نوع آزادى وجود ندارد؟

آزادى احزاب، آزادى بيان، آزادى تبليغات يا آزادى كانديدا شدن؟ وجودِ خودِ اين آقايان و اينكه حرفشان را مى‌زنند، بهترين دليل وجود آزادى در ايران است.

در دوران جنگ، هيچ كشورى به يك گروه مخالف اجازه نمى‌دهد كه هر چه دلشان مى‌خواهد بگويند و با وجود اين، باز هم بر آزادى گريه كنند. اگر آزادى نبود، امروز شما در خانه‌تان نبوديد، در جاى ديگرى بوديد.

اگر منظورتان از نبودنِ آزادى، اين است كه مى‌خواهيد به جاى مردم حرف بزنيد، مردم همان‌ها هستند كه در راهپيمايى‌ها به خيابان‌ها و ميدان‌ها مى‌ريزند و در مانور اعزام، با آن شور و هيجان عظيم، شركت كردند. آيا اين جمعيّت‌هاى ميليونى، مردم نيستند؟ آيا اينها ايرانى نيستند؟ آيا شما مى‌خواهيد از زبانِ اينها صحبت كنيد؟

شما مى‌گوييد كه ولايت فقيه را قبول نداريد، مردم ايران هم كه خاكِ ولايت فقيه را توتياى چشمْ مى‌كنند، شما چگونه مى‌خواهيد از طرفِ آنها حرف بزنيد؟

اگر دولتْ سلامتىِ شما را تأمين نكند، شما از ترسِ مردم حتى در خانه‌هايتان هم راحت نيستيد. وقتى مى‌خواهيد به جايى برويد، با ماشين پليس مى‌رويد كه مردم به شما حمله نكنند. با اين حال، چه كسى به شما گفته كه قَيّم مردم هستيد؟

اگر منظور شما از آزادى، آزادى بى قيد و بند، هرج و مرج، آزادى استكبار، آزادى شرك و آزادى جاسوسى است، كه اگر اين جور آزادى‌ها در ايران وجود داشت، توده‌اى‌ها در زندان نبودند. منافقين فرار نكرده بودند. سلطنت پرست‌ها در سوراخ‌ها قايم نشده بودند. معلوم است كه در ايران چنين آزادى‌هايى وجود ندارد و هرگز هم وجود نخواهد داشت. اين را ما نمى‌گوييم؛ قرآن مى‌فرمايد:

«وَ ما كانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ اذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ امْراً انْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ امْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبيناً»[1]


[1]- سوره احزاب( 33)، آيه 36.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 332
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست