فلان پاسدارى كه مىخواهد برود نان بگيرد، او را ترور مىكنند يا فلان بچهاى كه مىخواهد مدرسه برود، يا فلان بقالى كه در آنجا مشغول خردهفروشى است و به مردم، مواد غذايى مىفروشد؛ اين گونه افراد را ترور مىكنند و كارهايى از اين قبيل.
چه كسى با تروريسم مقابله كرد؟
به ياد داريد وقتى كه جريان حزب، نخستوزيرى و جريان دادستانى پيش آمد، با چه حرارتى داد مىزديد كه «قوه قضائيه بايد قاطعيت داشته باشد»؟ خاطره آن روز را به ياد داريد؟ خوب، قوه قضائيه هم قاطعيت داشت و نتيجه خوبى گرفته شد. امنيت را در مقابل تروريسم در سطح ايران پياده كرد و امنيت قضائى را ايجاد نمود. درود بر اينها.
البته اين دستاوردها به آسانى به دست نيامد. پاسداران، قضات شرع، دادستانها و بازپرسهاى زيادى ترور شدند و به شهادت رسيدند؛ امّا قوه قضائيه كار خود راانجام داد و بايد ادامه دهد. (تكبير نمازگزاران)
تا ابرقدرتى در دنيا داريم، تا جاسوسها در ايران هستند، تا وقتى خانههاى تيمى را يكى پس از ديگرى تا آخرين خانه تيمى كشف نكردهايم، تا افراد خائن كه بالاترين آرزوى آنها، براندازى انقلاب اسلامى ايران است، وجود دارند؛ دادگاههاى انقلاب و دادسراهاى انقلاب با قاطعيت به كار خود ادامه خواهند داد. (تكبير نمازگزاران)
اين درست نيست كه ما بنشينيم تا از ارگانهاى بالا سه چهار نفر را بكشند و بعد ما به خيابانها بريزيم و بگوييم «چرا قاطعيت نداريد؟»؛ بعد از آنكه چند صباحى گذشت، آرام آرام فكر كنيم كه آبها از آسياب افتاده است و بگوييم «اى واى! چرا بچههاى مردم را مىگيرند؟»؛ مگر شما نبوديد كه ديروز مىگفتيد: چرا قوه قضائيه قاطعيت ندارد؟ تمام شد؟!
براى برقرارى امنيت اجتماعى، به ناچار بايد تروريستها را دستگير و مجازات كنيم.
البته من اين پيروزىها را فقط به حساب دادگاه و دادسراى انقلاب نمىگذارم؛ بلكه با كمك ملّت شريف ايران و همكارىهاى ارزشمند شما بود كه اين موفقيت در ايران به دست آمد.
من هنوز هم بر اين باورم كه اگر شما همكارى نمىكرديد، ما يك دهم اين موفقيت را هم به دست نمىآورديم.
مىدانيد چرا اين تروريستها كارشان را شروع كردند و اشتباهشان در كجا بود؟
اينها مىگفتند: رژيم شاه در دوره ثبوتش با مبارزه هشتصد نفر تروريست ساقط شد.
الان در ايرانْ كسى نامه كسى را نمىخواند و نظم و انتظام حاكم از بين رفته است، ما هم كه قدرتمان خيلى زياد است، ابرقدرتها هم كه به ما كمكهاى بىدريغ مىكنند؛ بنا بر اين پيروزى ما حتمى است.
وقتى كه محاسبه مىكردند و مىگفتند «موفقيت ما قطعى است»، از يك نكته روشن غفلت كرده بودند و آن اين است كه در زمان شاه وقتى كه اينها را مىگرفتند و در زندانها شكنجه مىكردند، ما بوديم كه تا صبح خوابمان نمىبُرد و مانند مار گزيده به دور خود مىپيچيديم؛ امّا امروز مادر تلفن مىكند و از من مىپرسد: فرزند من منافق است، زورم هم به او نمىرسد، نمىتوانم بروم جايى بگويم، مىترسم تا او را بگيرند، او مرا بكشد، آيا شرعاً درست است كه زهر به غذايش بريزم و او را بكشم؟ اشتباه بزرگ تروريستها در اين بود كه مردم را نشناخته بودند.
برادران و خواهران گرامى! شما كه صداى من و اين دفاع مرا از دادگاهها و قاضيان شرع كه اكثرشان فقط براى خدا كار مىكنند، مىشنويد، بدانيد وقتى كه ديروز از يكى از برادران پرسيدم: فلان قاضى كه مىگويى سطحِ كارش اين قدر بالا است، آيا حقوق مىگيرد؟