4 - امام عليه السّلام (در ستودن خوشنود بودن بقضاء و دانائى و خوهاى پسنديده و انديشه) فرموده است
1- رضا و خوشنود بودن بقضاء نيكو همنشينى است (همانطور كه همنشين شخص را در رفاه و آسايش دارد، خوشنود بآنچه خداوند خواسته در رفاه و آسايش مىباشد) (3005) 2- و دانائى ميراثى است شريف و گرامى (كه بهر كه چنين ارثى برسد كليد سعادت و نيكبختى را دريافته) 3- و خوهاى پسنديده زيورهايى است تازه و نو (كه كهنه نمىشود) 4- و انديشه (در هر كارى مانند) آيينه صاف و پاك است (كه انديشه كننده به سود و زيان كار بر مىخورد).
۵ وَ قَالَ عليه السلام صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الاِحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ.
5 - امام عليه السّلام (در ستايش راز دارى و گشاده روئى و بردبارى از سختيها) فرموده است:
1- سينه خردمند مخزن راز او است (خردمند بيگانه را از راز خود آگاه نمىسازد) 2- و گشاده روئى و خوش خوئى دام دوستى است (با خوشخويى و گشاده روئى مىتوان دلهاى مردم را بدست آورد) 3- و تحمّل و بردبارى از سختيها پوشنده بديها است (چون شخص در برابر سختيها بردبار بود مردم از او خوشنود بوده از عيوب و بديهايش چشم مىپوشند، يا آنكه بواسطه خوددارى عيوب او آشكار نگشته نادانيهايش فاش نشود.
سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» مىفرمايد:) و روايت شده است كه آن حضرت عليه السّلام در تعبير اين مطلب نيز فرموده است: 4- صلح و آشتى پنهان كردن عيبها است (اگر بجاى زد و خورد بين دو كس صلح و آشتى برقرار گردد مردم به بديهاى آنان آگاه نشوند. و در بعضى از نسخ نهج البلاغه چنين ضبط شده: المسالمة خباء العيوب يعنى صلح و آشتى