2 - امام عليه السّلام (در نكوهش طمع و آز و اظهار گرفتارى و تنگدستى و بىانديشه سخن گفتن) فرموده است
(1) كوچك گردانيد خود را كسيكه طمع و آز (بآنچه در دست مردم است) را روش خويش قرار داد (زيرا لازمه طمع نيازمندى و فروتنى است، و لازمه نيازمندى و فروتنى پستى و كوچكى) 2- و بذلّت و خوارى تن داده كسيكه گرفتارى و پريشانى خود را (نزد ديگرى) آشكار نمايد (زيرا لازمه اظهار گرفتارى و پريشانى حقارت و زير دستى است) 3- و نزد خويش خوار است كسيكه زبانش را حكمران خود گرداند (بىتأمّل و انديشه هر چه به زبانش آيد بگويد كه بسا موجب هلاك و تباهى او گردد، و چنين كس مقام و منزلتى براى خود در نظر نگرفته است).
3 - امام عليه السّلام (در نكوهش بخل و ترس و تنگدستى و بينوايى و واماندگى و ستايش شكيبائى و پارسائى و دورى از گناهان) فرموده است
(1) بخل و تنگ چشمى ننگ است (چون مردم بخيل را بر اثر دلبستگى او به كالاى دنيا سرزنش مىنمايند) 2- و ترسو بودن نقص و كاستى است (زيرا رسيدن بمقام فرع بر شجاعت و دلاورى است) 3- و تنگدستى زيرك را از (بيان) حجّت و دليلش گنگ و لال مىگرداند (همانطورى كه توانگرى پست و نادان را گويا مىسازد) 4- و بينوا و بىچيز در شهر خود غريب است (كسى با او آمد و شد نمىكند) (3004) 5- و عجز و واماندگى آفت و بيچارگى است (كه شخص را از پا در مىآورد) 6- و شكيبائى دلاورى است، 7- و پارسائى دارائى است (زيرا پارسا مانند مال دار كه بكسى نيازمند نيست بدنيا و كالاى آن نيازمند نمىباشد) 8- و دورى از گناهان سپر است (از عذاب الهىّ، همانطور كه سپر شخص را از شمشير محافظت مىنمايد پرهيزكارى او را از سختيهاى دنيا و آخرت رهائى مىدهد).