شقاوت و بدبختى) انداختى، و پادشاهانى كه به نابودى سپردى، و آنان را در آبگاههاى بلاء و سختى فرود آوردى جائيكه فرود آمدن و بازگشت (سزاوار) نبود. 12- چه دور است كه من از تو فريب خورم هر كه بر لغزشگاهت گام نهد بلغزد، و هر كه در آبهاى انبوهت سوار شود غرق گردد، و آنكه از ريسمانهاى دامت كناره گيرد موفّق شده (رستگار گشته) است، و كسيكه از تو سالم ماند اگر جاى خوابگاهش تنگ باشد (در سختى و ناكامى زندگانى كند) باكى ندارد (چون ميداند اين سختى بزودى مىگذرد، لذا مىفرمايد:) و دنيا نزد او به روزى ماند كه وقت گذشتن آن رسيده است.
13- از من دور شو كه بخدا سوگند رام تو نمىگردم تا مرا خوار سازى، و هموارت نمىشوم (فرمانت نمىبرم) تا مرا (بهر جا خواهى) بكشى، و سوگند بخدا سوگندى كه در آن مشيّت و خواست خدا را جدا مىسازم (چنانكه خداوند بآن دستور داده در قرآن كريم س 18 ى 23 مىفرمايد: وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً ى 24 إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ^ يعنى هرگز براى كارى مگو من آنرا فردا خواهم كرد مگر آنكه خدا بخواهد يعنى بگو انجام مىدهم اگر خدا بخواهد) خود را تربيت ميكنم چنان تربيتى كه شاد و شگفته گردد بقرص نانى كه بر آن خورشى يابد، و در خورش به نمك قناعت كرده بسازد، و (از بسيارى گريه) كاسه چشمم را بحال خود گذارم كه اشكهايش تهى شود مانند چشمهاى كه آبش فرو رفته است (آنقدر بگريم كه اشكم نماند) 14- آيا شكم حيوان چرنده از آنچه مىچرد پر ميشود كه به پهلو مىافتد، و رمه گوسفند از علف و گياهش سير مىگردد و سوى خوابگاه مىرود، و علىّ (صلوات اللّه عليه) توشه خود را خورده مانند چهارپايان مىخواهد؟
در چنين حالى چشمش روشن باد كه پس از سالهاى دراز به چهار پاى يله و چرنده در گله پيروى نمايد (در صورتى كه ننگ است كه همّت و انديشه شخص خوردن و آشاميدن باشد)! 15- خوشا نفسى كه آنچه پروردگارش واجب كرده اداء كند، و در سختى شكيبا باشد، و در شب از خواب دورى گزيند تا زمانيكه خواب و پينكى بر او غلبه نمايد زمين را فرش پنداشته دستش را بالش قرار دهد، در گروهى كه ترس بازگشت (روز رستخيز) چشمهاشان را بيدار داشته، و پهلوهاشان را از خوابگاهها دور ساخته، و لبهاشان بذكر و ياد پروردگارشان آهسته گويا است، و به بسيارى استغفار (و درخواست آمرزش) گناهانشان (مانند ابرهاى پراكنده) پراكنده شده است (در قرآن كريم س ى 58 22