رونده زير بار زور از سستى و ناتوانى، و نه (چون شتر رام) سپارنده مهار بدست كشنده، و نه پشت دهنده براى سوارى كه بر آن بر آمده سوار شود (خلاصه در برابر دشمن از هيچ سختى رو نمىگردانم) و لكن (سخن در باره قريش و خويشاوندان) مانند آنست كه برادر بنى سليم (شخصى از قبيله بنى سليم عبّاس ابن مرداس سلمىّ كه به محبوبه خود چنانكه باو نسبت دادهاند) گفته:
فإن تسألينى كيف أنت؟ فإنّني
صبور على ريب الزّمان صليب
يعزّ علىّ أن ترى بى كآبة
فيشمت عاد أو يساء حبيب
يعنى اگر از من بپرسى چونى؟ بر سختى روزگار بسيار شكيبا و توانا هستم، دشوار است بر من كه غمّ و اندوهى در من ديده شود تا دشمنى شاد يا دوستى اندوهگين گردد (پس از اينرو سخن از قريش در ميان نمىآورده درد دل و رنجش خود را از بد رفتاريهاى آنان اظهار نمىكنم).