responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 5  صفحه : 895

در آن برگزيدن خدا محمّد- صلّى اللّه عليه و آله- را براى دين خود، و توانا ساختن آن بزرگوار را بيارى اصحاب و همراهانش كه بآنها توانائى داده بود يادآورى مى‌نمايى، پس روزگار بر ما از تو امر شگفتى را پنهان داشته بود چون كه تو آغاز كرده‌اى كه ما را بخير و نيكوئى خداى تعالى كه در نزد ما است و بنعمت و بخششى كه بما در باره پيغمبرمان داده آگاه سازى، در اين كار تو مانند كسى هستى كه خرما بسوى هجر بار كرد، يا مانند كسيكه آموزنده خود را به مسابقه در تير اندازى مى‌خواند (ابن ميثم «رحمه اللّه» در اينجا فرموده: هجر نام شهرى است در بحرين كه در آنجا نخلستان بسيار و خرما فراوان است و اصل مثل كناقل التّمر إلى هجر يعنى مانند كسيكه خرما بشهر هجر بار كرده آنست كه مردى از هجر مالى بشهر بصره برد كه فروخته از آنچه بجاى آن مى‌خرد سود بدست آورد، در بصره چيزى كسادتر از خرما نيافت، خرما خريد و بشهر هجر بار كرد و آنها را در خانه نگاه‌داشته منتظر شد كه نرخ آن بالا رود، ولى پى در پى نرخ پائين آمد تا همه خرماها تباه گشته از بين رفت، پس اين مثل زده شد براى كسيكه چيزى را بسوى معدن و كان آن ببرد، و جمله كداعي مسدّده إلى النّضال يعنى مانند كسى هستى كه آموزنده خود را به مسابقه در تير اندازى بخواند، مثلى است براى كسيكه شخصى را بچيزى آگهى مى‌دهد كه آن شخص بآن چيز از او داناتر است) 2 و گمان كردى كه بهترين مردم در اسلام فلان و فلان (ابو بكر و عمر) است، پس چيزى (آنان) را يادآورى نمودى (ستايش كردى) كه اگر درست باشد ترا از آن بهره‌اى نيست، و اگر نادرست باشد زيان و ننگى بتو ندارد، و چه كار است ترا با برتر و كهتر و باز بر دست و زيردست، و چه كار است آزاد شدگان (ابو سفيان) و پسرانشان (معاويه) را با تشخيص بين كسانيكه در آغاز از مكّه به مدينه هجرت نمودند، و تعيين مرتبه‌ها و شناساندن طبقاتشان؟ (تو كه آزاد شده هستى و هنوز هم به حقيقت دين و ايمان نرسيده‌اى چه دانى فاضل و زبردست كيست و مفضول و زير دست كدام است) چه دور است (اين سخنان از تو)! آواز داد تيرى كه از تيرهاى قمار نبود، و آغاز كرد حكم كردن در باره خلافت و امامت را كسيكه روا نيست مگر پيروى از آنكه شايسته خلافت است (جمله لقد حنّ قدح ليس منها يعنى آواز داد تيرى كه از تيرهاى قمار نبود از آنجا مثل شد كه عرب تيرهاى‌

نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 5  صفحه : 895
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست