7 - از نامههاى آن حضرت عليه السَّلام است نيز به معاويه
(كه او را بر نوشتن نامهاى كه بآن بزرگوار نوشته توبيخ و سرزنش نموده، و نادانى و گمراهى او را گوشزد فرموده):
1 پس از ستايش خداوند و درود بر رسول اكرم از تو بمن رسيد پندى كه از سخنان گوناگون بهم پيوند داده و پيغامى آراستهاى (مطالبى بدست آورده در اين مكتوب بهم پيوستهاى در صورتيكه ربطى بيكديگر ندارند، چون ندانستهاى هر يك را كجا و چگونه بايستى بكار برد، از اينرو) بجهت گمراهى خود اين نامه را ترتيب داده و بسبب بدى رأى و انديشه آنرا فرستادهاى! 2 و نامه از كسى است كه او را نه بينائى هست تا راهنمايش باشد، و نه زمامدار و جلودارى كه به رستگارى سوقش دهد، هواى نفس (به چنين كارى) وادارش ساخته او هم پذيرفته، و گمراهى زمامدارش شده او هم پيروى نموده، پس (به اين جهت) هذيان و ياوه بافته و بانگ بيهوده زده (سخنان نادرستى گفته كه چيزى از آن مفهوم نمىشود) و گمراه گشته و اشتباه نموده (چنين سخنان ناشايسته نوشته).