به خواهش و آرزوى تباه كننده، و حدّ چهارم بشيطان گمراه كننده، و درب اين خانه از حدّ چهارم باز ميشود.
6 اين شخص فريفته به خواهش و آرزو چنين خانه را از اين شخص بيرون شده براى مرگ خريد به بهاى خارج شدن از ارجمندى قناعت و داخل شدن در پستى درخواست و خوارى (زيرا قناعت و بىنيازى را از دست دادن گرفتاريها و سختيهايى در بردارد كه موجب ذلّت و خوارى است، پس در واقع بهاى خانهاى كه محلّ احتياج و نياز نبوده خروج از عزّ قناعت و شرافت و آبرو و دخول در ذلّت خواهش و سختى و گرفتارى است) 7 و بدى و زيانى را كه باين خريدار در آنچه خريده از فروشنده برسد (و موجب ضمان باشد يعنى زيانى كه فروشنده وادار بدادن عوض باشد) پس بر (ملك الموت كه) تباه سازنده نفسهاى پادشاهان، و گيرنده جانهاى گردنكشان، و از بين برنده پادشاهى فرعونها مانند كسرى (پادشاهان ايران) و قيصر (پادشاهان روم) و تبّع (پادشاهان يمن) و حمير (فرزندان حمير ابن سباء ابن يشجب ابن يعرب ابن قحطان كه صاحب قبيله بودند) و كسانى كه دارائى بر دارائى افزوده و آنرا بسيار نموده، و آنانكه (ساختمانها) بناء كرده و بر افراشته و زينت داده و بياراسته، و ذخيره گردانيده، و خانه و باغ و اثاثيّه جمع نموده و به گمان خود براى فرزند در نظر گرفتهاند است، كه همه آنها (فروشنده و خريدار) را بمحلّ باز پرسى و رسيدگى بحساب و جاى پاداش و كيفر بفرستد، زمانيكه فرمان قطعى (بين حقّ و باطل و بهشتى و دوزخى از جانب خداى تعالى) صادر شود، و (در قرآن كريم س 40 ى 78 است: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ يعنى چون «روز رستخيز» فرمان خداوند سبحان رسد بحقّ و راستى حكم شود، و) در آنجا تباهكاران زيان برند، 8 عقلى كه از گرفتارى خواهش (نفس امّاره) رها باشد و از وابستگىهاى دنيا سالم ماند بر (درستى) اين قباله گواه است (و امّا كسيكه بدنيا دل بسته و در دست هواى نفس اسير و گرفتار است اين سخنان را باور نمىكند، و بر طبق آن گواهى نخواهد داد).