نمودهاند تغيير ندهى، و چون مختار ابن ابى عبيده ثقفىّ بمقام حكومت و امارت رسيد او را از كوفه بيرون نموده بدهى كه ساكنين آن يهود بودند فرستاد، و چون حجّاج امير كوفه گرديد او را به كوفه باز گردانيده با اينكه پير مرد سالخوردهاى بود امر كرد بقضاء مشغول گردد، او بجهت خوارى كه از مختار ديده بود درخواست نمود تا او را از قضاء عفو نمايد، حجّاج پذيرفت، خلاصه هفتاد و پنج سال قاضى بود فقط دو سال آخر عمر كنار ماند، و در سنّ يك صد و بيست سالگى از دنيا رفت) روايت شده كه شريح ابن حارث كه از جانب امير المؤمنين عليه السَّلام قاضى بود در زمان خلافت آن حضرت خانهاى را به هشتاد دينار خريد، اين خبر كه بامام رسيد او را طلبيد و فرمود: 1 بمن خبر رسيده كه تو خانهاى را به هشتاد دينار خريده و براى آن قباله نوشته و در آن چند تن را گواه گرفتهاى، شريح عرض كرد يا امير المؤمنين چنين بوده است، راوى گفت: حضرت باو نگاه شخص خشمگين نموده فرمود:
2 اى شريح بدان بزودى نزد تو مىآيد كسى (عزرائيل) كه قبالهات را نگاه نكند، و از گواهت نپرسد تا اينكه ترا از آن خانه چشم باز (حيران و سرگردان، يا كوچ كننده) بيرون برد، و از همه چيز جدا به گورت بسپارد، 3 پس اى شريح بنگر مبادا اين خانه را از مال غير خريده باشى، يا بهاى آنرا از غير حلال داده باشى كه در اين صورت زيان دنيا و آخرت بردهاى!! (زيرا اگر از مال غير و حرام خريده باشى در دنيا بهرهاى كه بايد نمىبرى و در آخرت هم گرفتار عذاب خواهى بود) 4 آگاه باش اگر وقت خريد خانه پيش من آمده بودى براى تو قبالهاى مانند اين قباله (كه در زير بيان ميشود) مىنوشتم كه بخريد اين خانه بيك درهم چه جاى بالاتر (هشتاد دينار) رغبت نمىكردى، و قباله اينست:
5 اين خانهاى است كه خريده بنده خوار و پست از مردهاى كه (كسيكه حتما خواهد مرد، و از خانهاش) بيرون شده براى كوچ (به خانه آخرت) از او خانهاى را در سراى فريب (دنيا) كه جاى نيست شوندگان و نشانه تباه گشتگان است خريده، و اين خانه داراى چهار حدّ و گوشه است: حدّ اوّل به پيشآمدهاى ناگوار (خرابى، بيمارى، گرفتارى، دزدى) منتهى ميشود، و حدّ دوم بموجبات اندوهها (مرگ عزيزان، از دست رفتن خواسته و سرمايهها) و حدّ سوم