نيست تا ايمانى تحصيل شود). 2 و هجرت (انتقال از ضلالت و گمراهى به هدايت و رستگارى و از كفر بسوى ايمان) واجب است چنانكه در اوّل بعثت پيغمبر اكرم واجب بود (پس وجوب هجرت مختصّ بزمان حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه و آله» و معنى آن تنها حركت از مكّه به مدينه نيست، بلكه هجرت بسوى خلفاء و نوّاب آن بزرگوار نيز واجب است، زيرا غرض از هجرت ترك ضلالت و گمراهى است و اين ممكن نيست مگر به ارشاد و هدايت أئمه دين «صلوات اللَّه عليهم اجمعين» كه خلفاء و نوّاب رسول خدا هستند، پس هجرت بسوى آنها هجرت بسوى آن حضرت است، خلاصه هجرت در جميع ازمنه و اوقات در مرتبه وجوب و لزوم اوّل خود باقى است) خداوند را باهل زمين از گروهى كه هجرت بسوى ايمان را (در بلاد كفر از روى تقيّه) پنهان دارند و از آنانكه (در بلاد اسلام) آشكار سازند حاجت و نيازى نيست (و مقصود از امر به هجرت و سائر تكاليف شرعيّه بهرهمند شدن بندگان و رهائى آنها از عذاب روز رستخيز است، نه آنكه خواسته منفعت و سودى را جلب كرده يا مضرّت و زيانى را از خود دفع نمايد، زيرا او غنىّ و مطلق و بى نياز حقيقى است) نام هجرت بر كسى نهاده نمىشود و ثابت نمىگردد مگر به شناختن حجّت (خليفة اللَّه) در روى زمين (نمىتوان گفت كسى هجرت كرده و از ضلالت و گمراهى پا بيرون گذارده مگر آنكه امام زمان خود را بشناسد، زيرا هجرت از ضلالت به هدايت ممكن نيست مگر به ارشاد امام عليه السّلام) پس (از اين جهت) كسيكه حجّت خدا را شناخت و باو اقرار و اعتراف نمود مهاجر است (از ضلالت به هدايت هجرت كرده اگر چه از وطن خود بيرون نرفته باشد، اين جمله صريح در آن است كه گفتيم: وجوب هجرت مختصّ بزمان پيغمبر اكرم و معنى آن بس حركت از مكّه به مدينه نيست) و نام ضعيف و ناتوان بر كسى نهاده نمىشود كه خبر حجّت باو برسد و گوش او آنرا بشنود و در دلش جا گيرد (اگر خبر حجيت حجّت خدا بكسى برسد و راه باو نبرد و از آن كار غافل ماند نپندارد كه از جمله مستضعفين و ناتوانانى است كه بر آنها حرجى نيست، زيرا خبر ثبوت حجّت باو رسيده و به گوش شنيده و بدل فهميده، پس چنين شخصى معذور نيست، و اگر چه در وطن خود باشد، و چون هر كسى را لياقت معرفت و شناسايى حجّت نمىباشد، بلكه حقيقت معرفت حجّت مخصوص مؤمنين با اخلاص است، مىفرمايد:) 3 معرفت و شناسايى ما كار بسيار دشوارى است كه بر نمىدارد و زير بار آن نمىرود مگر بنده مؤمنى كه خداوند دل او را براى ايمان آزمايش نموده (آنرا شايسته قبول ايمان دانسته) باشد،