قسمتى از اين خطبه است (در شگفتى آفرينش انسان و عظمت و بزرگى آفريننده):
9 اى انسان آفريده شده مستوى الخلقه (بى نقص و كم بود) و اى پديد آورده شده محفوظ در رحمهاى تاريك و پردههاى بسيار (تاريكى شكم و رحم و مشيمه يعنى پردهاى كه انسان هنگام ولادت با آن از شكم مادر خارج ميشود) كه شروع شدهاى از گل خالص (و از بدن انسان كه تركيب شده از عناصر ارضى است) و در آرامگاه استوار و محكم (رحم مادر) نهاده شدى تا قدر معلوم (هويدا شدن طول و عرض و نازكى و كلفتى) و مدّت قسمت شده (زمان حمل هفت يا نه ماه يا كمتر و زيادتر) در شكم مادرت جنبش داشتى در حاليكه جنين بودى، سخنى را پاسخ نمىدادى، و آوازى نمىشنيدى، 10، پس از قرارگاه خود (رحم مادر) به سراى نديده و راههاى سودش را نشناخته بيرون آورده شدى، كى ترا به كشيدن شير از پستان مادرت راه نمود؟ و كى ترا هنگام نياز بآنچه درخواست و اراده نمودى آشنا كرد؟ (آيا همه اينها دليل بر وجود و هستى صانع نيست كه مىخواهى پى بكنه و حقيقت ذات او ببرى) 11 چه دور است (پى بردن بكنه ذات او، زيرا) كسيكه از (شناسايى) صفات دارنده شكل و صورت و اندام ناتوان است، از صفات آفريننده او ناتوانتر و از دريافتش بوسيله